یکی از دوستان در مورد تغییر افراد در محیطهای جدید پرسیده بود. من با تغییر مخالف نیستم بلکه میگم تغییر باید آهسته باشد نه ناگهانی وگرنه ضرر دارد. فرقی هم ندارد این تغییر به سمت مثبت است یا منفی.
برای هر تغییر لازم است تا قبل از آن تمام جوانب را در نظر گرفت چون فقط تقلید کورکورانه از هر کار باعث میشود ضرر کنیم. مثلاً اینجا رختکن مردها و زنها جدا است (در استخر و Gym) بعد اینها که میخواهند دوش بگیرند تمام لباسها شون را در میآورند و لخت میروند دوش بگیرند. اصلاً هم خجالت نمیکشند و کسی هم نگاهشان نمیکند. ولی وقتی یکی از این خارجیهای تازه آمده (مثل چینیهای جدید) وقتی میخواهند این کار را تقلید کنند معلوم است که کل حواسشون به اطراف است. در صورتی که خود کاناداییها وقتی این کار را میکنند برای راحتی خودشون است پس چرا باید آدم کاری را انجام بدهد که تحت فشار باشد؟؟ آره اگر زمانی آدم به آن حد رسید که دیدش مثل کاناداییها شد و برایش مهم نبود آنوقت آن کار را بکند کسی بهش ایراد نمیگیرد. این من را یاد ایرانیهایی میاندازد که برای جلب توجه در ایران در اوج گرما تابستون کراوات میزدند (با کلیت کراوات مشکل ندارم چون خودم هم زدم) در صورتی که اینجا بهغیراز برخی مراسم رسمی کمتر آدم کراواتی دیده میشود.
راه حل: برای استفاده از دوش بعد از Gym لازم نیست کل لباسهامون را در بیاوریم بلکه میشود یک مایو با خود برد و با اون دوش گرفت.
انسان باید ابتدا هدف خود را مشخص کند بعد کم کم به آن سمت برود. اول آدمها فقط ظاهر را میبینند و آن را میخواهند. مثلاً یک ماشین شیک میبینند آن را میخواهند، کافی است تلویزیون یک برنامه علمی نشان بدهد و درباره فیزیک کوانتوم همه میخواهند دانشمند شوند. من یادم هست در سالهایی که تلویزیون کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد تو هر کوچهای 3 4 تا دروازه فوتبال به راه بود. نفس کار خوب است ولی پشت آن فکر لازم است تا انرژی ملت هدر نرود بلکه هدفمند باشد (آخرش هم از تیم زیر 23 سال ژاپن ببازیم). این مشکل در کشور ما خیلی زیاد است، زندگیهای تخیلی تصورات بدون پشتوانه نمونه این مشل را میتوانیم تو انتخاب رشتههای صوری دید، یک سال همه میخواهند بروند برق سال بعد عمران بعد معماری میآید رو بورس سال بعد با نشان دادن چند تا فیلم تخیلی همه به سمت IT و کامپیوترمیروند با این خیال که میتوانند همه گاوصندوقها را باز کنند یا به سیستم امنیتی پنتاگون راه پیدا کنند. شاید همه فکر کنند که این موضوع مربوط به دیگران است و خودشان را عاقل میدانند ولی با کمی فکر میبینیم همه ما تا حدی این مشکل را داریم. تازه بعدشم میخواهیم حداکثر یک ساله به نهایت آن هدفشان برسند و بعد بروند دنبال یک کار دیگر.
بابا خود پیغمبر هم همه دستورات اسلام را باهم شروع نکرد. در 23 سال ذره ذره کاملش کرد. خیلی از دستورات دین در طول این مدت تغییر کرد از جمله احکام:
جهاد
روزه
مشروب
آره برای ما که از بچگی تو محیط اسلامی بودهایم ممکن است انجام این کارها آسان باشد ولی برای یکی که تازه در 20 30 سالگی میخواهد این کار را شروع کند سخت است. همینطور برای کارهای دیگر نباید در خود تغییر ناگهانی ایجاد کرد چون اثر منفی دارد. کسی که تا حالا مشروب نخورده بیاید همون 3 4 ماه اول مست کند. خوب بابا حداقل با آبجو شروع کن کمکم.
خیلی زشت هست که تو هواپیما هنوز تو فرودگاه مهرآباد هستیم ملت میروند تو توالتها و یک تغییر تیپ 180 درجهای میدهند حتی نمیگذارند به مقصد برسند. یا اینکه اول از برداشتن روسری شروع کنند بعد رسیدند اونجا سر فرصت هر کاری میخواهند بکنند. یا اینقدر مشروب در هواپیما سفارش بدهند که مهماندار بهشون تذکر بدهد که دیگر نمیتواند برایش مشروب بیاورد (چون اینجا کسی مست کند برای فردی که به آن فرد مشروب داده خیلی مسئولیت دارد. مثلاً اگر من خانه شما مست کنم و بعد بزنم با ماشین یکی را بکشم شما مسئول کار من هستید.).
اول جمع آوری اطلاعات بعد فکر و تحلیل بعد ایجاد تدریجی فرهنگ کار بعد رفتن به سمت نهایت کار
۳ نظر:
موافقم.
فلسفه من اینه جوری زندگی کن که خودت از خودت راضی باشی.
fantastic!
خیلی جالب بود. به قول آق مجید، توئی که نمی شناختمت
ارسال یک نظر