برای جلوگیری از یخزدگی در دمای کمتر از 30- چند راه وجود دارد که به شرح زیر است:
1- چنانچه پارکینگ ماشین در محلی باز و بدون سقف است حتماً از پریز برق در کل محوطه پارکینگ برای استارت زدن ماشینها استفاده شود. در غیر این صورت ماشین روشن نشده و صاحب آن تا صبح یخ میزند.
1- چنانچه پارکینگ ماشین در محلی باز و بدون سقف است حتماً از پریز برق در کل محوطه پارکینگ برای استارت زدن ماشینها استفاده شود. در غیر این صورت ماشین روشن نشده و صاحب آن تا صبح یخ میزند.
2- ایستگاههای اتوبوس مسقف و دارای درب ساخته شوند و داخل آنها و زیر صندلی بخاری کار گذاشته شود.
3- ساعات کاری فروشگاهها از 9 شب به 12 شب و یا شبانه روزی افزایش یابد.
4- ساختمانها با تونل به یکدیگر متصل شوند. مثلاً کل ساختمانهای دانشگاه ما با تونل به یکدیگر وصل هستند. بعضی از این راهروها شکیل و درست حسابی هستند ولی بعضی دیگر که برای ساختمانهای قدیمی هستند باریک، تنگ و نمدار هستند. گاهاً محل مناسبی برای خفت کردن هم هستند. اگر اشتباه نکنم فیلم بیست هزار فرسنگ زیر دریا اون قسمتهایی که تو زیر دریایی بودند تو یکی از این تونلها فیلمبرداری کردهاند.
4- ساختمانها با تونل به یکدیگر متصل شوند. مثلاً کل ساختمانهای دانشگاه ما با تونل به یکدیگر وصل هستند. بعضی از این راهروها شکیل و درست حسابی هستند ولی بعضی دیگر که برای ساختمانهای قدیمی هستند باریک، تنگ و نمدار هستند. گاهاً محل مناسبی برای خفت کردن هم هستند. اگر اشتباه نکنم فیلم بیست هزار فرسنگ زیر دریا اون قسمتهایی که تو زیر دریایی بودند تو یکی از این تونلها فیلمبرداری کردهاند.
این شهری که من توش هستم خیلی مذهبی هست. مثلاً از خونه من تا دانشگاه که کمتر از 2 کیلومتر است و محله مسکونی خلوتی هم هست حدود 3 تا کلیسا وجود دارد. از طرف دیگه این شهر برای یه چیز دیگه هم معروف هست اون آمار جرم و جنایت هست. راستش من هنوز نتوانستهام رابطه مذهب با جرم را پیدا کنم.
این برادر "عزالدین" فکر کنم بدجوری خورده تو حالش که من سنی نشدم یک کم هم دچار شک و تردید تو اعتقادات خودش شده. دیگه هم کافی دعوت نمیکند.
پیری (صاحبخانه) دیروز ما رو برد به مناسبت روز کارگر (labor day) رستوران چینیها طفلک کلی با شعوره به من گفت که حتماً بیا من گفتهام برای تو گوشت خوک نیاورند. بیچاره کلی خرج کرده بود چایی چینی، مرغ، اردک، ماهی، 2 نوع برنج، سوپ دریایی و گوشت خوک گرفته بود. بعد دونه دونه غذاها رو که میآوردند به من میگفت که چی هست و وقتی به خوک رسید گفت که این خوکه و نخورم.
داشتم فکر میکردم اگه این زنه ایرانی بود چکار میکرد.... مخصوصاً گوشت خوک میآورد و همچین که غذا تمام میشد به من میگفت که این خوک بوده و بعد نظر من را راجع به مزهاش میپرسید.
راستی به هر ضرب و زوری که بود تونستم با این چوبهای چینی یککم غذا بخورم. این چینیهای قدیمی چون به اصولشون پایبند هستند لاغر هستند چون با این چوبها هر ساعت حدود 100 گرم بیشتر نمیتوانی بخوری ولی جوانهاشون چون با قاشق میخورند چاق شدهاند.
این برادر "عزالدین" فکر کنم بدجوری خورده تو حالش که من سنی نشدم یک کم هم دچار شک و تردید تو اعتقادات خودش شده. دیگه هم کافی دعوت نمیکند.
پیری (صاحبخانه) دیروز ما رو برد به مناسبت روز کارگر (labor day) رستوران چینیها طفلک کلی با شعوره به من گفت که حتماً بیا من گفتهام برای تو گوشت خوک نیاورند. بیچاره کلی خرج کرده بود چایی چینی، مرغ، اردک، ماهی، 2 نوع برنج، سوپ دریایی و گوشت خوک گرفته بود. بعد دونه دونه غذاها رو که میآوردند به من میگفت که چی هست و وقتی به خوک رسید گفت که این خوکه و نخورم.
داشتم فکر میکردم اگه این زنه ایرانی بود چکار میکرد.... مخصوصاً گوشت خوک میآورد و همچین که غذا تمام میشد به من میگفت که این خوک بوده و بعد نظر من را راجع به مزهاش میپرسید.
راستی به هر ضرب و زوری که بود تونستم با این چوبهای چینی یککم غذا بخورم. این چینیهای قدیمی چون به اصولشون پایبند هستند لاغر هستند چون با این چوبها هر ساعت حدود 100 گرم بیشتر نمیتوانی بخوری ولی جوانهاشون چون با قاشق میخورند چاق شدهاند.
۲ نظر:
سلام امیرحسین جان
آقا خیلی ممنون از این اطلاعات مفیدت
خیلی مطالبت جالبه
کجایی مگه؟
ارسال یک نظر