یک دسته مورچه یه غذای خوب پیدا کردهاند و دارند به ردیف آن را به انبارهای خودشان در لانه میبرند. یک انسان آنها را میبیند که چه قشنگ و مرتب دارند کار میکنند بدون وقفه و خستگی. این ملال آور است. چوبی بر میدارد بر سر راه آنها میگذارد. روی آنها آب میریزد و ...
برکه آرام است انگار هیچ تحرکی در آن نیست و هیچ موجود زندهای یافت نمیشود ولی در این آرامش زندگی موج میزند. ناگهان بنی بشر سر میرسد. کمی به آن نگاه میکند. انگار که حوصلهاش سر رفته است. دور و بر خود را نگاه میکند. سنگی میبیند بر میدارد و به درون برکه میاندازد. آرامش به هم میخورد.
انسان علاقه شدیدی دارد که آرامش و بکارت اطراف خود را از بین ببرد تا با این وسیله مرهمی بر وجود نا آرام خود باشد. این صحنهها فقط به این دو مثال ختم نمیشود. وقتی برای مدتی صاحب یک خونه در آن خانه نباشد اولین کاری که آدمها با آن خانه میکنند این است که شیشههای آن را خورد میکنند. ما وقتی یک منظره زیبا میبینیم میخواهیم آن را خراب کنیم و یا خود را به زور در آن جای دهیم تا با این کار زشتیها خومان را بپوشانیم. ذات ما این است که آنقدر خراب کن تا از تو پایینتر بیاید و تو قابل روئیت شوی و یا آن را به استخدام خود در بیاور تا در خدمت تو باشد و به واسطه آن بالا بروی. این خصلت را می توان در ویلاهای کلاردشت و دیگر جاهای دنیا مشاهده کرد. همه زیبایی را برای خود میخواهند. آنقدر خودخواهیم که زیبایی را از بین میبریم. حاضریم زیبایی از بین برود ولی حاضر نیستیم که زیبایی بماند ولی برای همه باشد.
آرامش روحی دیگر انسانها نیز ما را آزار میدهد. باید آنها را خراب کنیم بکوبیم آنقدر خرد کنیم که دیگر نتواند بلند شود. بعد برویم و روی نعش آن بایستیم.
چرا باید اعتقادات دیگران را که کاری به زندگی ما ندارد بکوبیم. چرا باید در مورد زندگی خصوصی دیگران نظر بدهیم. چرا باید دیگران را مسخره کنیم و بگردیم تا نقطه ضعفها آن را پیدا کنیم.
از این کار لذت میبریم چون باعث میشود کوچکی خومان را نبینیم. فکر کنیم که همه از ما بدترند. چه لذت بخش است کنکاش در زندگی خصوصی دیگران به ویژه وقتی که نقطه ضعفی پیدا کنیم. آهان پس این هم که اینقدر ادعا میکرد مثل خودمان است. چه آرامش قلبی چه شعفی!!!
یکی میگوید حافظ مشروب خوار بودهاست. اون یکی میگوید شمس و مولوی همجنسباز بودهاند. یکی جدیداً در اینترنت اعلام کرده که کشف کرده شریعتی برای ساواک کار میکرده. یکی از این دوستان صاحبخانه من، به من کلی کتاب و سیدی در مورد مسیحیت داد. یک انجیل کامل و یک انجیل یوحنا هم جزو این اقلام بود (طفلک میخواهد من را مسیحی کند). من هم شروع کردم به خوندن. اوایل وقتی میخوندم زیر مطالب متناقض یا اشتباه (از دید من) خط میکشیدم. ولی بعد از مدتی این کار را نکردم. چرا من نباید دیدم این باشد که از این کتابها چیزی یاد بگیرم؟ چرا فقط باید زیر اشتباهات آن خط بکشم؟ من میتوانم اشتباهات رو بگذرم و آن چیزهایی که به درد من میخورد را استفاده کنم. وگرنه در همه چیز میشود اشتباه پیدا کرد.
دنیای امروز با اینترنت و تلویزیون و... خیلی کوچک شده. هر کس هر کاری بکند همه میفهمند دیگه حریمهای خصوصی دارد کوچک میشود و این خوب نیست. به همه حریمها نباید وارد شد چون بعضی از این حریمها مقدس هستند. بچهای که پدرش نظافتچی یک شرکت است باز پدرش برایش یک قهرمان است و ما نباید این قداست را در چشم اون بشکنیم چون با این کار اون را شکستهایم. بعضی حقایق را نباید بیان کرد و بعضی مواقع نباید فکر کرد. این بچه خودش میداند پدرش نظافتچی هست ولی حتی یک لحظه هم به خودش اجازه نمیدهد تا به این موضوع فکر کند چون با این کار پدرش در نظرش خرد میشود پس برای اینکه اینطور نشود اصلاً فکر نمیکند. ما در خیلی از زمینهها این جوری هستیم. معلم ادبیاتی در دبیرستان داشتیم که فوت کرد (خدا بیامرزدش، جوون هم بود) میگفت مادر آدم هزار هم زشت باشد در نظر آدم از زیباترین هنرپیشه هم قشنگتر است و حاضر نیست با یک مادر خوشکل عوضش کند. حالا فردی را در نظر بگیرید که هر دفعه به این بچه بگوید که چقدر مادرت زشت است. با این کار بچه خورد میشود. این موضوع در مورد زن هم صادق است و خیلی از این حرفها باعث شده تا زن از چشم شوهر بیافتد و یا بالعکس.
ما عادت داریم که اعتقادات دیگران را بشکنیم بدون آنکه خودمان جایگزینی داشته باشیم. افراد با اعتقادات خودشان زنده هستند و لزومی نداد همه مثل هم فکر کنند یا مثل هم باشند. مثلاً شما با یک نگاه به عکس زنان ناصرالدین شاه پی میبرید که این زنان چقدر زشت بودهاند. ولی این زشتی از دید امروزی زشت تعریف میشود چه بسا در آن زمان این زنان مصداق زیباترین زنان بودهاند. آن زمان تعریف زیبایی با الان فرق داشت و این تفاوت از فردی به فرد دیگر هم صادق است پس لزومی ندارد بخواهیم همه مثل هم فکر کنند. ممکن است یکی با یک زشت (از دید ما) بسیار شادتر از بقیه باشد. حالا این نامردیه که یکی برود به این طرف بگوید زنت زشت هست چون با این کار اون را خرد میکند.
آدمها برای خودشان یکسری مقدسات دارند. این مقدسات شامل اعتقادات، پدر، مادر، زن، بچه و ... هستند. هر کس بعد از تعریف این مقدسات برای خود دور آنها حریمی قرار میدهد و از آن حریم جلوتر نمیرود، چون نمیخواهد برود. پس سعی نکنیم وارد حریم مقدسات دیگران شویم و سعی کنیم آنها را بشکنیم.
۲۳ نظر:
کاملا موافقم، مشروط به همون شرطی که گفتی: "اعتقاداتی که کاری به زندگی ما ندارد"
در این حالت، هر کس می تونه اعتقادات خودش رو داشته باشه مادامی که باعث آزار بقیه نشه...
ارادتمند
AmirHossein Jaan,
I know you know I love you! So I am sure you will not be offended.
1- Do you think that boy would be offended of his father's job in Iran or In Canada? I think in Iran. Not talking about that means that something is wrong about that job (I am not saying teasing).
2- "Not talking to be not offending" is in principle offensive. When you disagree to something publicly you are actually respecting it more than when you disagree and keep quiet.
3- We can talk a lot more about this. Thanks for raising the issue.
امیرحسین، امیدوارم من باهات کاری نکرده باشم که باعث شده باشه همچین پستی بنویسی:دی
پسرم نشد دیگه.
اول از همه خیلی کلی گفتی.
واسه همین من به طور کلی می گم تا جایی که یادم مییاد این مقدسات پدر ما رو در اوردن تا حالا راستش نوع بی آزارشو ندیدم
بعدش هم کلی ادم ها با بهونه کردن این مقدسات دکون باز می کنند و برای مشتری جمع کردن هی موضوعات مقدس اصافه می کنند به دایره المعارف مقدساتشون
من طرفدار بیان واقعیت ها و آگاهیم هر چند تلخ باشه و توی ذوق زن.
.
ضمن عرض سلام خدمت پیش کسوت بزرگوار، ماهی عزیز، فقط اومدم که تاکید کنم که هنوزم به نظر من حرف امیر حسین درسته، یعنی واقعا می شه مقدساتی داشت که مزاحم دیگران نباشند، اینم که ماهی می گه به این خاطره که اصولا ماها از جایی میایم که توش قرار نیست مقدسات رو از زندگی اجتماعی جدا کنند که اگه اینجور باشه اونوقت حضرات مجبورن دکون دستگاه رو جمع کنن برگردن تو حجره! من معتقدم که می شه آدم برای خودش، چیزای مقدس، یا بهتره بگم یه سری خطوط قرمز داشته باشه و دیگران رو هم آزار نده و لزوما باهاشون دکون هم باز نکنه، این شدنیه و بحثش از بحث "بیان واقعیات" جداست، اگه بخواین می شه بیشتر هم بحث کرد
ارادتمند
tanha chizi ke kheili moghadase jibe adame...baghiash harfe... va albate chizai ke baes beshe ye nafar shikameto sofre kone... :D
oon ro ham mishe too grouhe moghaddasAt gozAsht
manzoore aslit oon mechanic daryayie nabood ?
کاملن بی ربط. کدوم معلم ادبیات فوت کرد؟ نگران شدم.
Jesus is always right
-Max
ایمان
آره این مهمه که به کسی کاری نداشته باشه. مثلاً کارمند من چه عقیده سیاسی دارد به من ربطی ندارد و یک امر خصوصی است
اشتر جان شما همیشه لطف دارید
حرف من این است که یک دزد می تواند پدر خوبی باشد چون شغل با رابطه پدر و پسری کاری ندارد. حالا اگر یکی پدرش دارای رتبه اجتماعی بالایی نباشد دلیل نمی شود که پسر به حرف پدرش گوش ندهد و ارزش پدری آن را پایین بیاورد
حرف زدن در مورد مسائلی خوب است که روی زندگی ما اثر داشته باشد
مثلاً خیلی ها می گویند احمدی نژاد زشت است. ببین اینجا ما نمی خواهیم مانکن انتخاب کنیم که در مورد قیافه بحث می کنیم واین خوب نیست ولی اگر در مورد سیاست هاش بحث کنیم و حتی مسخرش بکنیم اشکالی ندارد چون به ما مربوط است ولی قیافه اش نه
پویا جان من اگر قرار بود از دست تو ناراحت بشوم سال اول دانشگاه که یک ماه پیش تو بودم می بایست ناراحت می شدم الان که آب دیده شدم دیگه ناراحت نمی شوم
ماهی جان
من کلی گفتم چون فکر می کنم انسان ها همه صاحب شعور هستند و قسمت آخر را خودشان باید پر کنند نه من. بعد هم در مورد مقدسات من گفتم تا جایی که به کسی کاری نداشته باشد و منظورم از مقدسات حدود خصوصی بود نه مقدسات تنها. و این خوبه هر کسی یک حریم خصوصی داشته باشد
ایمان جان متشکر از کامتت . آره منظور من همین بود که تو گفتی. معلومه الکی نایب رئیس نشدی
:)
جیزز عزیز درست گفتی
مگه ندیدی تو ایران از هر کس می پرسی حقوقت چنده نمی گوید چون جزو مقدسات است. از اون مقدسات خفن
فرهاد جان بابا به خدا من منظور بدی نداشتم. چی شد که تو اینجوری فکر کردی منظورم اون پسره هست؟ چون خودم موقع نوشتن اصلاً به اون فکر نمی کردم
راستی اسمت رو اگر بجای الف یک واو بگذاری می شوی هم اسم اون
:)
فنود عزیز این مال 5 یا 6 سال پیشه آقای رفیعی که همیشه از برنامه عقب می افتاد می گفت شلاقشو بگیر آقا
بیچاره می گن سکته کرده
من فکر می کردم می دونی
مکس جان تو هم همیشه درست می گویی
من روزی رو می بینم که تو و پسرت جیزز بر کل دنیا حاکم بشوید من برای آن روز هر یک شنبه در کلیسا دعا می کنم.
فقط بپا ظهور می کنی از آمریکا خارج نشی چون ممکن است ویزا برگشت ندهند
Why I should not respect your beliefs :
http://www.nilgoon.org/pdfs/abdee/Zizek_on_Cartoons.pdf
Sometimes the dark depth of our religious beliefs, don't let us see the realities
We need to get rid of our biased visions in order to make proper judgements in our life
Definitely I agree with orlan.
ارلان جان
قبول دارم تو راست می گویی ولی من خودم تجربه کردم به زور نمی تونی نظر کسی را عوض کنی. خود طرف باید بخواهد و اگر کسی آن فرد را مجبور کند آن فرد از خودش مقاومت نشان می دهد و عوض نمی شود.
زمانی یک فرد به افکار خودش فکر می کند و آنها را تغییر می دهد که یک نتیجه بهتر از یک تفکر بهتر ببیند نه که تنها به او بگویند این طرز تفکر تو اشتباه است و هیچ جایگزینی و یا نمونه بهتری برای او تعریف نکنند
پویا من هم با تو که با ارلان موافقی موافقم
ارسال یک نظر