این متن به نظرم خیلی جالب آمد و به دل می نشیند منبعش هم اینجاست
نمی دانم چرا در هر شعفی، هر خندهی قاه قاهی، هر بشکنی، هر احساس خوشیای٬ موجی از حماقت غلیظ، منفور و زشت پدیدار است، نمیدانم قیافههای خوش و فربه چرا در چشم من، تا حد استفراغ وقیح و قبیح و چندش آورند؟ نمیدانم چه تجانسی است میان "چربی" و "حماقت"! نه یک حماقت سادهی بیگناهِ بی صفت، همچون حماقت یک نوکر، یک خل، یک بیابانیِ نیمه وحشی، بلکه حماقت تهوع آور و آزار دهنده و خفه کننده یک قیافهی تر و تمیز و خوش آب و رنگ، یک نیمه روشنفکر و نیمه تحصیل کردهی متمدنِ پر ادعای از خود راضی ... "
هبوط شریعتی
۸ نظر:
این واقعیات تبلیغاتی را به آگاهی دوستان خویش نیز برسانید
https://iranbbb.org/19203/news/2.htm
ghalame shariati booye khoon midaad....tahhhij mikardesh va shayad be darde zamane khodesh mikhord...
az bAz moondehaaye nasle enghelabi/sentimentalism e ajagh vajaghe eslami
hala chishode? mikhay joorabe bad boo bepooshi oonja nemizaran?:D
A typical Shariati statement, full of adjectives and empty of reasoning!!
جیزز
آره مشکل اینجا اینه از بس هواش سرده پای آدم به این راحتی بو نمی گیرد. ولی اینجوری فکر نکن اون زمان مردم متفاوت فکر می کردند و نمی شود گفت که اشتباه بوده یا نه باید در اون موقعیت بود
اشتر جان
جالب گفتی چقدر صفت داره این چند خط. قبول دارم که این حرف ها هیچ دلیلی پشتش نیست و بعضاً اشتباه هستند ولی بعضی وقت ها به دل می نشینند. ممکن است بعدش نظر آدم عوض بشود ولی در آن لحظه خیلی جالب است
آقای اشتر، یعنی شما متوجه نمی شوید که شریعتی چه طور انسان هایی را در انتهای پاراگراف مد نظر داشته است؟ یک ریاکار مثلا تحصیل کرده، که نه تنها ارزش علم را «نمی داند» و برای آن ارزشی «قایل» نیست، بلکه فقط از آن اندک (و یا حتی افزون!) سوادی که دارد برای روشنفکر جلوه کردن و باسواد نشان دادن و آداب دان بودن و بافرهنگ جلوه کردن استفاده می کند ولی اگر در بحرش بروی، می فهمی که حقیقت او چیز دیگری است و او برای این چیزها به راستی ارزشی قائل نیست و عاری از هرگونه ارزش های انسانی است که آن همه سواد باید باعث رشد آن ارزش ها در وجود او می گشت... انسان های دانشگاه دیده، از نظر من، بسیار در معرض چنین خطری هستند.
پ ن 1 : به هر حال «گفتگوهای تنهایی»ِ او برای خودش نوشته شده که ما می خوانیمش و نظر هم می دهیم! و به هر حال چون حالت درد دل دارد، گاهی گنگ و نامفهوم و بسیاری اوقات بحث برانگیز است.
پ ن 2 : شریعتی را با یک نیم-خط نمی توان تماما رد کرد. باید جوانب مثبت و منفی آثارش را در جغرافیای زمانی خودش بررسی نمود
مثل اینکه سوت زدم! این متن از «هبوط» نقل شده نه از «گفتگوهای تنهایی»! ولی واقعا شبیه به گفتگوهای تنهاییه!
پویا متشکر از متن ادبی قشنگت
ارسال یک نظر