eXTReMe Tracker

۰۶ آبان، ۱۳۸۷

برنامه تولد

شنبه رفته بودم تولد یکی از بچه‌ها کانادایی. خیلی جالب بود. یک ایده زده بود برای سرگرم کردن مهمان‌ها. افراد را به گروه‌های 4 یا 5 نفره تقسیم کرد بطوریکه در هر گروه یک نفر باشد که ماشین داشته باشد. بعد به همه گروه‌ها یک برگه داد که در آن ماموریت توضیح داده شده‌بود. افراد می‌بایست طبق این برگه ماموریت‌ها را انجام دهند و هر گروهی که زودتر و با خطای کمتری مسابقه را به پایان می‌رساند برنده بود. ماموریت‌ها به این صورت بود که مثلاً به فلان فروشگاه بروید و در قسمت لباس‌های زنانه همه افراد گروه لباس زنانه بپوشند و عکس بگیرید. یکی دیگه این بود که من در دبیرستان در 4 مسابقه ورزشی رتبه آورده‌ام و عکس‌های من روی دیوار راهرو دبیرستان است. بروید و اسم رشته‌های ورزشی که من رتبه آورده‌ام را پیدا کنید. به خانه مادرم بروید، او از شما سوالی می‌پرسد باید پاسخ دهید. من با دوست پسرم اولین بار به فلان رستوران رفتیم و فلان دسر را خوردیم شما هم آنجا بروید و آن دسر را بخورید و عکس بگیرید. از یک ماشین ولو عکس بگیرید. آرایشگاهی که من می‌روم فلان اسم را دارد. آنجا بروید و از صاحب آن کارت ویزیت بگیرید و...

در طول مسابقه هم باید کلاه تولد (کلاه بوقی) سر تمام شرکت کننده‌ها باشد و اگر از سرشان بیافتد و اعضای گروه‌های دیگر عکس بگیرند امتیاز منفی دارد. خیلی جالب بود مردم همه ما را نگاه می‌کردند ولی برخورد همه مردم و فروشنده‌ها خوب بود به غیر از صاحب رستورانه که چینی بود و عصبانی شد. چون از هر گروه فقط یک نفر دسر خورد و بقیه فقط عکس گرفتند و صاحب رستوران گفت که اگر کسی دسر نخورد ولی توی رستوران باشد باید پول بدهد چون جا می‌گیرد. حالا رستوران خلوت بود و مشکل جا نبود. ولی به غیر از این بقیه خوش برخورد بودند. و بچه‌ها با اینکه کارها را سریع انجام می‌دادند ولی در برخورد با فروشنده و یا مردم آرام بودند واین خیلی جالب بود.

در آخر هم به خانه‌شان رفتیم تیم برنده مشخص شد. جایزه گرفتند. بعد هم خودشان چند نوع پیتزا درست کردند و خوردیم و رفتیم. وسلام

بعضی وقت‌ها ایده‌های جدید خیلی برنامه را با نشاط می‌کند از حالت یکنواخت در می‌آورد.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

So...Bad ke nemigzare Sir!!
:)
But they seem to be really good ideas to amuse peple and friends...
Interesting!

ناشناس گفت...

به نظرم میرسه آدمهایی که توی محیط های کاملا مختلفی زندگی می کنند، ایده هایی هم که به ذهنشون میرسه از زمین تا آسمون می تونه متفاوت باشه. به نظرم به این میشه گفت تفاوت نوع زندگی.

ناشناس گفت...

Hi, I am writing too!
http://hazaar.wordpress.com/

ُ گفت...

پریناز من یکبار رفتم تولد بعد طعنه می زنی؟
;)
بعد از عمری رفتم هر روز که نمی رم

ُ گفت...

پویا این ایده را برای تولد خودت تو تهران اجرا کنی مهمون ها یه 5 6 ساعتی سرگرم می شوند و وقتی بر می گردند بوی دود می دهند