eXTReMe Tracker

۰۶ فروردین، ۱۳۸۸

سفر در زمان

جریان از کجا شروع شد؟ نشسته بودم توی آفیش که دو تا از دانشجوهای استادم آمدند توی آفیس و شروع کردند بحث کردن سر این موضوع که چرا استاده سر کلاس برگشته گفته اجداد انسانها میمون‌ها هستند. بحث به پیدایش انسان و خلق ناگهانی انسان رسید. خوب وقتی بحث به خلق ناگهانی می‌کشد باید انتظار داشت که متعاقب آن بحث به ناپدید شدن ناگهانی انسان هم بکشد. وقتی بحث به غیب شدن رسید آنها شروع کردند در مورد پروژه فیلادلفیا صحبت کردن. من که توی باغ نبودم گفتم این پروژه چی هست. که توضیح دادند که در اواخر جنگ جهانی دوم یک پروژه سری در آمریکا برای ناپدید کردن یک کشتی با خدمه آن انجام شده که شایعات زیادی در مورد آن هست که می‌گویند کشتی را با یک میدان الکترومغناطیس قوی ناپدید کردند و بعد از چند لحظه دوباره کشتی را ظاهر کردند و بعد از ظاهر شدن مشاهده شده که خدمه کشتی بعضی‌هاشون ناپدید شده‌اند و بدن بعضی دیگه با بدنه کشتی ترکیب شده و افراد نصف بدنشان داخل آهن رفته و عده‌ای هم سالم برگشتند. بعداً آن عده مفقود شده صدها کیلومتر دور تر ظاهر شدند. اگر توی یوتیوب هم بگردین خیلی از این داستان‌ها در مورد پروژه فیلادلفیا پیدا می‌کنید. ولی مسئله از این قرار بوده که ارتش آمریکا قصد داشته با میدان مغناطیسی یک کشتی را از دید رادار‌ها مخفی کند نه که کشتی را غیب کند. چنانچه وقت داشتید این قضیه را می‌توانید در یوتیوب (البته اگر فیلتر نباشد و دسترسی داشته باشید)0اینجا ببینید:

http://www.youtube.com/watch?v=ChjyCR8V2Bg

http://www.youtube.com/watch?v=MtQBT15DX34

http://www.youtube.com/watch?v=UMHzu3RsEkA

http://www.youtube.com/watch?v=bU4WS8i2R-8

http://www.youtube.com/watch?v=8kodQm2K3YM

ولی همین جستجو در مورد پروژه فیلادلفیا و غیب کردن اشیا من را به مسائلی چون سفر در زمان، موجودات فضایی و غیب کردن اشیا رساند. خوب بگذارید اول از موجودات فضایی صحبت کنیم. آیا موجودات فضایی وجود دارند یا نه؟ اگر وجود داشتند ما می‌بایست سیگنالی از آنها دریافت می‌کردیم. ولی نکته اینجاست که ما در بررسی سیگنال‌ها فقط فرکانس‌های هیدروژن را بررسی می‌کنیم چون ساده هست ولی امکان فرستاده شدن چنین سیگنال‌هایی توسط موجودات فضایی خیلی پایین است چون آنها برای برقراری ارتباط می‌توانند از لیزر و یا دیگر تکنولوژی‌ها استفاده کنند. همچنین ما تنها بخش کوچکی از فضا در حدود 100 سال نوری را مورد بررسی قرار می‌دهیم درحالی که جهان بسیار بزرگتر از این اندازه‌است. برای جستجوی موجودات فضایی باید تمامی باندهای فرکانسی مورد بررسی قرار گیرند تا شاید نشانی از سیگنال‌های بیگانه در آن دیده شود. در ادامه این احتمال پیش می‌آید که موجودات فضایی در بعد دیگری هستند. یعنی لزومی ندارد که جهان 3 بعدی باشد بلکه تئوری ریسمان می‌گوید که جهان 11 بعدی است و یک بعد آن زمان می‌باشد و 3 بعد آن ابعادی هستند که ما مشاهده می‌‌کنیم و 6 بعد دیگر ابعاد ریسمان‌های تشکیل دهنده ذرات بنیادی می‌باشند. پس موجودات فضایی می‌توانند همین کنار ما باشند ولی در یک جهان دیگر موازی جهان ما. برای سفر بین این جهان‌ها به انرژی زیادس نیاز است که دانشمندان سعی دارند در شتاب دهنده سرن این موضوع را با برخورد داردن دو ذره مورد بررسی قرار دهند. چنانچه انرژی قبل از برخورد ذرات بیش از انرژی بعد از برخورد باشد نشان می‌دهد که مقداری انرژی به بعد دیگری انتقال یافته است.

نکته دیگری که در مورد موجودات فضایی وجود دارد این است که اگر آنها با ما هزاران سال نوری فاصله داشته باشند حتی اگر با سرعت نور هم مسافرت کنند هزاران سال طول خواهد کشید تا به ما برسند. این مسئله هم دو راه حل دارد. یکی اینکه فردی که با سرعت نور مسافرت می‌کند زمان برای او متوقف می‌شود. و دیگری خم کردن فضا است. فرض کنید که یک صفحه کاغذ دارید و روی آن دو نقطه مشخص شده است. نزدیک‌ترین راه بین این دو نقطه خط راستی است که آنها را به هم وصل می‌کند. ولی بیایید مسئله را جور دیگری ببینیم و صفحه کاغذ را تا کنیم بطوری که این دو نقطه روی هم بیافتند. در این حالت فاصله بین دو نقطه صفر می‌شود. ولی برای خم کردن فضا به انرژی زیادی در حد انرژی یک سیاه‌چاله نیاز است. برای جالب‌تر شدن مسئله این فرضیه را هم به آن اضافه می‌کنیم که موجودات سه بعدی نیستند بلکه بیش از 3 بعد دارند. در این صورت چه اتفاقی می‌افتد؟ برای درک بهتر آن باز به مسئله کاغذ برمیگردیم. فرض کنید کاغذ دنیای ما باشد. افراد درون کاغذ تنها دو بعد طول و عرض را می‌بینند و قادر به دیدن بعد ارتفاع نیستند. سوزنی را به این کاغذ وارد کنید. آن قسمت از سوزن که درون کاغذ است توسط موجودات داخل کاغذ دیده می‌شود و مابقی سوزن که بالا و پایین کاغذ است دیده نمی‌شود. اگر سوزن را از درون کاغذ خارج کنید سوزن هنوز وجود دارد ولی از دید افراد درون کاغذ ناپدید شده است. حال فرض کنید که با یک انرژی زیاد کاغذ یا همان جهان را تا می‌کنیم بعد دوباره سوزن را وارد می‌کنیم. چی دیده می‌شود؟ سوزن دو قسمت کاغذ را سوراخ می‌کند پس سوزن در دو جا توسط موجودات درون کاغذ دیده می‌شود. یعنی در یک لحظه یک فرد در دو نقطه مختلف از جهان هست.

این مطالب را در یوتیوب می‌توانید اینجا ببینید:

http://www.youtube.com/watch?v=Kw8dcb8iKSM

http://www.youtube.com/watch?v=EWnoMaSgYPY

http://www.youtube.com/watch?v=SafwXdP7ylc

حالا برمی‌گردیم به مسئله اصلی که همان سفر در زمان است. بعد از اینهمه خم کردن فضا این ایده به ذهن می‌رسد که زمان را هم خم کنیم و برگردیم به عقب. ولی اینجا یک پارادوکس وجود دارد. فرض کنید شما به گذشته برگردید، جد خودتان را پیدا کنید و او را بکشید. چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا امکان‌پذیر است؟ پس سفر در زمان بی‌معنی است؟ برای این پارادوکس هم یک تئوری وجود دارد که پیشنهاد می‌کند زمان مانند یک رودخانه است و ما روی یکی از خطوط جریان این رودخانه هستیم. وقتی که به گذشته سفر می‌کنیم در حقیقت از یک رشته زمان به رشته دیگر می‌رویم. این رشته‌ها و یا خطوط موازی در حقیقت جهان‌های موازی با جهان ما هستند. فردی را که ما در سفر به گذشته کشته‌ایم در حقیقت جد ما در یک جهان دیگر بوده. این جد ما همه خصوصیات جد واقعی ما در این جهان را دارد حتی دی‌ان‌ای آنها یکی است ولی دو فرد مختلف هستند. ما با سفر به جهان‌های موازی می‌توانیم روی آنها اثر گذاشته و جهت آنها را تغییر دهیم. اگر فیلم فمیلی من را دیده باشید یک همچین ایده‌ای دارد. نشان می‌دهد یک مردی با دختری ازدواج می‌کند و بعد از 13 سال کلی بچه دارد ولی چون زود ازدواج کرده‌بود نتوانسته بود درسش را تمام کند درنتیجه یک شغل ساده پیدا کرده بود. در همین زمان نشان می‌دهد اگر این مرد با این دختره ازدواج نکرده بود در چه وضعیتی بود و چه شغلی داشت. یعنی یک آدم در دو وضعیت مختلف به دلیل تصمیم‌های متفاوت. تئوری جهان‌های موازی می‌گوید که ما تنها در این جهان زندگی نمی‌کنیم. بلکه رفتار ما به صورت موازی روی جهان‌های دیگر هم تاثیر می‌گذارد ولی قوانین فیزیکی حاکم بر جهان‌های دیگر با قوانین فیزیکی حاکم در این جهان تفاوت دارد. بین جهان‌های موازی تعامل است. این تعامل از ناپدید شدن ذرات بسیار ریز اتمی سرچشمه می‌گیرد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که ذرات زیر اتمی دائما در حال ناپدید شدن و ظاهر شدن هستند. در هر ناپدید شدن این ذرات از یک جهان به جهان دیگر می‌روند. جهان‌ها مختلف مثل امواج رادیو هستند که همه آنها در فضا موجود می‌باشند ولی ما برای گوش کردن رادیو را روی یک فرکانس خاص تنظیم می‌کنیم ولی این مسئله باعث نمی‌شود که وجود دیگر فرکانس‌ها را انکار کنیم. به نظر من هریک از ما در جهان خودش زندگی می‌کند و تماس ما با یکدیگر تنها برخورد این جهان‌ها و خطوط زمانی است بعد از جدا شدن ما از یکدیگر هریک از ما در جهان خود زندگی می‌کنیم ولی جهان هر فردی یک جهان با بیشمار بعد است که در هر لحظه ممکن است دارای اشتراکاتی با دنیای دیگران باشد ولی هیچ‌وقت دنیای کسی قادر نیست تمام ابعاد دنیای فرد دیگری را بپوشاند و افراد در یک جهان زندگی کنند.

http://www.youtube.com/watch?v=RnkE2yQPw6s

http://www.youtube.com/watch?v=OHsFMGTKTVE

http://www.youtube.com/watch?v=as_CYsGPv4Y

http://www.youtube.com/watch?v=OHsFMGTKTVE

۶ نظر:

ناشناس گفت...

امیر جان
در بررسی امواج فضایی، فرکانس های مختلف تحلیل می شند. تمام فرکانس ها نمی تونند وارد جو زمین بشند که اتفاقا کاربردهای نظامی هم دارند که بحثش مفصله. برای مثال آنتنی با قطر 400 متر در پورتوریکو و سه شبکه مایکروویوی با زاویه 120 درجه روی زمین کار رصد امواج دریافتی رو انجام می دند
پروژه ستی یکی از معروفترین این پروژه هاست
http://en.wikipedia.org/wiki/SETI

ناشناس گفت...

God!
I am confused! But the whole story is very attractive and interesting... When I was a teenager, I used to read a lot of science books about the universe and what is inside it.

Now I am trying to know myself and what is inside me!!
:)

Be good.

Amir Hossein گفت...

استاد مجید این تقصیر من نیست این آقا هه تو یوتیوب این حرف رو زده

Amir Hossein گفت...

ببخشید پریناز اگر گیج کننده بود ولی همه اینها نظریه هستند و هنوز اثبات نشده اند و یا قسمتی از آن که تئوری بوده اثبات شده ولی بعضی وقت ها این تئوری ها نحوه نگاه ما را به زندگی عوض می کند و این تنوع آن را از یکنواختی در می آورد

ناشناس گفت...

Read the book "a brief history of time" or the newer version "A briefer history of time". You will enjoy it and find the answer to some of your ideas/questions.

ُ گفت...

Thanks for your suggestion. Sure I'll look at it.