مونترال پر بود از سیاه پوست و عرب. در مرکز شهر کلی فروشگاه عربی بود. یک کبابی روبروی دانشگاه کنکوردیا بود که بچهها میگفتند اول یک دانشجو دکتری ایرانی ادارهاش میکرد ولی ورشکست شد و الان یک لبنانی اون را اداره میکند و کباب کوبیده، سلطانی، برگ، کباب افغانی، عراقی و ... تهیه میکند. قیمتش مناسب بود (حدود 10 دلار برای کوبیده) و کلی هم سرش شلوغ بود. کبابیهای ایرانی هم توی شهر زیاد بود (به نسبت شهر ما).
من که مونترال بودم دلم برای این آدمهای سفید میسوخت. از هر 20 نفر آدم یکی شاید بلوند بود بقیه کله سیاه بودند. ملت همه شیک و آرایش کرده انگار از پشت ویترین درشون آورده باشی. ولی خیلی جالب بود میتوانم بگم که 90 درصد شیشههای مترو را ملت با کلید یا هرچیز تیز دیگه خط خطی کرده بودند.
۲ نظر:
سلام اميرجان. آقا اين سفر مثل اينکه خيلي بهت خوش گذشته ها. يه چندتا از اين ويتريني ها مي بردي شهرتون تنها نباشي. راستي اين بخش نظرات وبلاگت چرا اکثر اوقات ايراد امنيتي مي گيره بالا نمي ياد؟
مسعود جان اون ویترینی ها حیف هستند بیان وینیپگ پلاسیده می شوند. در مورد مشکلات امنیتی راستش من بی خبرم شاید تو مشکوک وارد می شی
ارسال یک نظر