من دفعه قبل مطلبی نوشتم که بعضی از قسمتهای آن گنگ بود و بعضیها اشتباه برداشت کردند. این مطلب که الان مینویسم نظر من هست و لزوماً درست نیست.
یه بحثی که خیلی داغ هست دینداری و اعتقاد به خدا هست. آیا باید دین داشت. آیا خدا وجود دارد. نکتهای که هست این است که ما بعضی مطالب را با هم مخلوط میکنیم. دین را خم و راست شدن و به کلیسا رفتن تعریف میکنیم و این دسته از آدمها کسانی هستند که این کار را برای خدا انجام میدهند و ما که این خم و راست شدن را انجام نمیدهیم به خدا اعتقاد نداریم.
خدا کیست؟ کسی که کلی دستور به ما داده که این کار را بکن و این کار را نکن؟ خوب طبق این تعریف اگر خدا یکی باشد و همه آدمهای به اصطلاح دیندار از آن خدا پیروی میکنند این افراد باید دارای رفتار یکسانی باشند. در صورتی که چنین نیست. پس یا خدا یکی نیست یا همه این آدمها دیندار نیستند. هم خونهای قبلی من از کشور نیجریه بود. مسیحی پروتستان بود. خیلی آدم مذهبی بود و تقریبا بایبل را از حفظ بود. این دوست من گوشت خوک میخورد ولی الکل نمیخورد. از اون پرسیدم مگر شما در بایبل ندارید که حضرت عیسی مشروب خورد. جواب داد نه آن مشروب فرق میکرد و غیر الکلی بوده. عدهای از بچههای عرب دانشگاه هستند که من مست آنها را دیدهام ولی نماز جمعه آنها ترک نمیشود. و یا بچههای هندو لب به گوشت و الکل نمیزنند. پس افرادی هستند که به اصطلاح یک دین را پرکتیس میکنند و به ظواهر آن دین عمل میکنند ولی دارای رفتارهای شخصی مختلفی هستند. با توجه به اینکه نمیتوان حتی دو مسلمان را پیدا کرد که دارای رفتار کاملاً یکسان باشند پس میتوان گفت باید و نبایدهای آنها فرق دارد پس خدای آنها فرق دارد. مسلمانی روزه میگیرد ولی غیبت میکند. یکی دیگه دروغ میگوید و ... هر آدمی با توجه به فرهنگی که در آن بزرگ شده، کودکی خود، ژنتیک و عقل خود تصمیم میگیرد که چهکاری را بکند و چه کاری را نکند. ادیان تنها قدری اطلاعات در اختیار ما قرار میدهد و قدری هم یادآوری میکنند وگرنه این ما هستیم که تصمیم میگیریم چگونه رفتار کنیم و این باید و نبایدها خدایان ما هستند. همه ما به خدا اعتقاد داریم چون خدا چیزی نیست جز ایدئولوژی ما برای زندگی. کسی نمیتواند بگوید برای نحوه زندگی خود هیچ دستورالعملی ندارد. این دستورالعملها خدایان ما هستند. دین را بزرگ نکنیم چون چیزی جز گوش زد کردن نیست. حتی کاراته و کنگفو هم جنبه روحی دارند و در ابتدا مقدس بودند و در معابد تعلیم داده میشدند و اساتید آن انسانهایی مقدرس بودند. سیکها 400 یا 500 سال پیش برای اتحاد مردم در مقابله با حملات ایرانیان به هند بوجود آمد. اکنون بعضی از این ادیان جنبه روحانی خود را از دست داده و تنها حرکات ورزشی آن باقی مانده. انجام حرکات یکسان دلیل بر یکی بودن رفتار انسانها نیست. شما کدام مسلمانی را دیدهاید که به تمام قرآن عمل کند؟ هر کافری را دید بکشد، به یتیمان کمک کند، زکات مالش را بدهد، ربا نخورد و ... همه ما دین را با شرایط خود تغییر دادهایم. چون اصلا نمیشود به کل قرآن عمل کرد و خود خدا هم چنین نمیخواهد. همانطور که موسی وقتی با خضر همراه شد از کارهای خضر سر در نیاورد. نفهمید چرا خضر آن پسر بچه را کشت و آن کشتی را سوراخ کرد. چون فهم آنها و دید آنها یکی نبود. موسی نه تنها این کارها را نمیکرد بلکه بعد از خضر هم نکرد چون نمیفهمید. ما هم تا جایی که از دنیای اطراف خود خبر داریم و تا جایی که از قرآن و دیگر کتابها میفهمیم عمل میکنیم و طبق نظر خودمان عمل میکنیم. پس همه آدمها متفاوت هستند پس هیچ دینی به این مفهوم که یک دایره بسته باشد و فرد داخل و یا خارج آن قرار بگیرد وجود ندارد.
در کانادا حکومت از دین جدا هست (دین به تعریف عام) برای همین خیلی چیزها آزاد است. مثلاً ازدواج همجنس بازها. این مسائل یکی از مسائل داغ آمریکا شمالی است و حتی یکی از موضوعاتی بود که کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا در مورد آن بحث میکردند وحتی از احمدینژاد هم در این رابطه سوال کردند. خوب میگوییم کشور مذهبی نیست پس ما ازدواج همجنس بازها را به رسمیت میشناسیم. خوب عالی ولی چند وقت پیش یک زوج گی (مردباز) از پرورشگاه درخواست سرپرستی یک بچه را کردند. خوب اگر ما این ازدواج را به رسمیت شناختهایم پس باید حقوق آنها مانند حقوق دیگر زوجها باشد و به آنها بچه بدهیم ولی از طرف دیگر این بچه چه گناهی کرده که باید در خانوادهای بزرگ شود که از داشتن مادر محروم باشد. بچه چی؟ اون که شعور ندارد تا حق انتخاب داشته باشد پس اگر او را به این خانواده بدهیم به این بچه تفکرات همجنس گرایانه تحمیل کردهایم در صورتی که اگر در یک خانواده دیگر بود چنین تفکراتی پیدا نمیکرد. حالا اینجا که دین نیست ولی این دلیل نمیشود هر کاری انجام شود. بعضی کارها فردی نیست و روی دیگران هم اثر میگذارد.
یا یک نمونه دیگر یک زن 60 ساله از روش بارداری مصنوعی باردار شد. توی تلویزیون از مردم نظر خواهی میکرد که نظر شما چی هست. عدهای میگفتند بدن خودش است و به شما ربطی ندارد و عده دیگری میگفتند این بچه اگر 10 ساله بشود مادرش 70 ساله خواهد بود که نه میتواند با او بازی کند و نه او را درک کند.
فرض کنید شما یک بچه دارید. بحث دین هم نیست بحث خدا هم نیست. چه سنی برای شروع رابطه با جنس مخالف برای این بچه مناسب است؟ 12 سالگی، 16 سالگی، 20 سالگی و یا اصلا نباید رابطه داشته باشد؟
بله تا وقتی که به عنوان یک شهروند عادی، بدون خانواده زندگی کنیم ممکن است مسائل ساده باشد ولی به محض اینکه سمتی بگیریم و یا تشکیل خانواده بدهیم این مسائل پررنگ میشوند. هرجور که به دنیا نگاه کنیم، آن را نتیجه بیگ بنگ بدانیم و یا اعتقاد به خلفت ناگهانی آن داشته باشیم. انسان را نسل تکامل یافته میمون بدانیم و یا موجودی که از ابتدا با شعور و شکل کنونی خلق شد. به آخرت اعتقاد داشته باشیم و یا به مجازات در این دنیا و یا اعتقادی به مجازات نداشته باشیم. همه این مجموعه اعتقادات سر منشا رفتار و تصمیمگیری ما هستند. اینها خدایان ما هستند که ما از آنها پیروی میکنیم. من کسی را ندیدهام که در زندگی خود الگویی برای رفتار کردن نداشته باشد و هر کاری را بیدلیل انجام دهد. از نظر من همه آدمها خدا دارند ولی خدایان آنها متفاوت میباشد. یک خدا میتواند زمینی باشد یا آسمانی. میتواند انسانی باشد و یا حقوقی. میتواند قابل لمس باشد یا نامرئی.
به خاطر بياوريد روزى را كه مىگويد: «همتايانى را كه براى من مىپنداشتيد، بخوانيد!)» ولى هر چه آنها را مىخوانند،جوابشان نمىدهند.
۲۴ نظر:
تو که همه چی و خلاصه کردی گذاشتی تو این پست خواستم کمنت بذارم دیدم انقدر طولانی میشه حال ندارم بیخیال شدم
Absolutely right! I do agree with you and I believe the path to God is not the same everywhere...
How peaceful your writings about God and religion are Amir-Hossein!
I liked your words...
"چون اصلا نمیشود به کل قرآن عمل کرد و خود خدا هم چنین نمیخواهد." کدام خدا اینجا منظور است؟ ببین حتی خودت هم داری خط کشی میکنی برای تعریف خدا
به نظر من با این بحثهای کلی و مبهم فقط میشه از محور اصلی فرار کرد و از مسؤولیت تفکر صحیح شانه خالی کرد. شما داری یه چیزی میگی که اگه قبولش کنیم باید کل فلسفه چندین 100 ساله دنیا رو در مورد وجود یا عدم وجود خدا بیخیال بشیم. سؤال خیلی ساده تر از این ابهامات عجیب و غریبه. همه ما میدونیم منظور از خدا در ادیان یک موجودیست که تمام موجودات دنیا رو با "شعور و هدف خاص" بوجود آورده.
بله شما میتونی در هر موردی تشکیک کنی. اصولاً شما هیچ بحث فلسفی رو بدون پذیرفتن یک سری اصول نمی تونی انجام بدی. مثلاً شما به من بگو "آب" چیه؟ همین که شروع کنی بگی "ماده ایست که ...
" یقه ات رو میگیرم میگم بگو "ماده" چیه؟ و همین جا تو تعریف ماده و بودن و وجود داشتن در قدم دوم گیر میکنی.
به نظر من اینکه بگیم خدا تعریفش مشخص نیست و هر کسی درکی از خدا دارد و به نوعی خدایی را دارد پیروی میکند یه جور مغلطه کاری است. به هر حال میتونیم بحث کنیم
امیرحسین جان دین معنی مشخصی دارد و وجود مستقلی. مثلن این دین اسلام بود که چهارده قرن پیش امپراطوری ایران و روم را فتح کرد. و اگر اسلام نمی بود مسلمن چنین فتوحاتی هم نمی بود.
دیندار و بی دین هم انسان های متفاوتی اند چه در اعتقادات و چه در رفتار که هر دوی اینها بر هم تأثیر گذارند و یک مجموعه را می سازند که به یک انسان خاص یک شخصیت خاص می بخشد. اگرچه در خصوصیات کلی انسانی مثل مهربانی، جوانمردی، مدارا یا ریا، حسادت و کبر تمام انسان ها فارغ از دینداری یا بی دینی شان می توانند دارای چنین خصوصیاتی باشند.
اگر بگوییم خدای فلان کس همان اعتقادات و اصولی است که از آن پیروی می کند یا به قول قدما «بنده ی آنی که در بند آنی» فقط یک تمثیل یا تشبیه به کار برده ایم و از خدا به معنی اصلی کلمه حرفی نزده ایم.
خدا معنی مشخصی دارد، به عنوان کسی که خالق و مدبر جهان است و کلمه خدا هم همین معنی را در ذهن هر کسی به وجود می آورد.
اگر تو می گویی همه خدا دارند، نظرت درباره ی این تصویر تبلیغاتی بر روی اتوبوس چیست؟
http://www.nytimes.com/imagepages/2009/01/07/world/07london.inline1.ready.html
و این مقاله
http://www.nytimes.com/2009/01/07/world/europe/07london.html?_r=1&scp=1&sq=there%27s%20probably%20no%20god&st=cse
درباره دین خیلی حرف دارم ولی نه حوصله دارم و نه دلم می خواهد اینجا روده درازی کنم. فقط اگر فرصتی بود حضوری.
اميرجان از آن روزي که اين پست را گذاشتي کلي سعي کردم کامنت بگذارم که همانطور که قبلا هم گفتم دچار مشکل بود. الان که اومدم ميبينم اصل کامنتي رو که ميخواستم بگذارم دوستان زحمت کشيدن. فقط در يک جمله: جهان بيني مثل بحث وجود خدا و ايدئولوژي مثل بايد و نبايدها دو بحث مربوط اما دو مبحث متفاوتند.
به جمله ی مسعود اضافه می کنم که:
البته تا جایی که من فهمیدم ایدئولوژی به یک نظام بایدها و نبایدهایی گفته میشه که ادعا میکنه جامع هست و برای تمام ارکان و لایه های زندگی طرح و برنامه داره و با اون برنامه ش انسان رو در زندگی به هدف خاصی رهنمون میشه؛ و اما باز تا جایی که می دانم در عصر جدید انسان مدرن دیگر به آن معنی از یک ایدئولوژی پیروی نمی کند زیرا عوامل عدم قطعیت را در زندگی پذیرفته است.
1.5 sale daram bloget ro mikhonam vali endafe niaz didam ye comment bezaram. aval inke na mishe khoda ro esbat kard va mishe enkar kard. hardo be yek andaze chert o maskhare and. har kasi hagh dare khodaiash ro harjori mikhad entekhab kone vali be hich vaj haghe tabligh o mokhshoii e baghie ro nadare. (in aslan to farhang e ma nist).
age khob bebinim khoda bishtar az inke karsaz va nemat resan bode bashe, yek ahrom e kontrol e eteghadi o ejtemai bode. hala masalan baraie jelo giri az tarvije e fesad o fahsha bashe ya baraie motahhed kardan e adam ha baraie jahad ya jange salibi ya mobareze ba aiin e mehrioun e europ tahte esme sheitan parasty.
din ha , janbe haie khoshk o moteasseb e khod shenasi , erfan va ya khodashenasi and. ma dar tarikh e bashar milyardha mazhabi dashte im vali chand hezar ta adam e aref bishtar nadashte im. va mazhab ham omoman abzarist baraye reside be erfan va sarcheshme e vojodi. daghighan mesle tarighat e soloke e erfani baraye residan be haghighat. adam haie mazhabi daghighan bar khalaf e orafa, be shedat moteasseb , tondro va sang nazar and. chon zaafe naresidan be khodshenasi ra mikhahand ba dolla rast shodan e bishtar o sarsakhty e bishtar jobran konan. in kheili jaie harf dare..........
bad inke sharayet e ejtemai, mohity va .. be shedat bar takamole e mazhab ya din asar dare. hamin hend. fekr kardi ke agar gosht khordan dar axar e jahaie hend mamno nabod in 1 miliard nafar adam dar tole in 500 ssal chejori razi be sir shodan ba berenj o non e khali mishodan? ya hamin eslam ke age niaz dashte bashe hakem e shar mige felan chiz halal ast o masalan mishe olagh o khord vali dar halat e dige mige age hamon kar anjam beshe fael mofsed e fel arz e .
chizi ke baes mishe to to chahr divari e bloget dobare rajebe in mozo post bezari, va man ham in comment haie daghon o zakhmi o benevisam ine ke hammeie ma moteaseb im. hamme ye ma mitarsim raje be hoviate chiz hai ke dosteshon darim vaya barashon arzesh ghael im fekr konim. chera dar eslam fekr kardan rajebe zat e khoda haram e? chera adam haie mamoli mesle man, mitarsan ke yek lahze fekr konan ma az nazle plankton ha im? chon adat kardeim khodemon ro ashraf bebinim, chon mitarsim ke khoda ye bacheie falaj behemon bede, chon tassob darim ke emam e felan behesh tohin mishe.
maha faghat az sobh ta shab ba khoda moamele mikonim(bitarafane negah kon), faghat chon hoviat va manafeie ma tahte taasob o afkare ma tamin mishe. ma nemikhaim az afkaremon dor shim ta ye moghe bi ab o don bemonim.
hichki hagh nadare vase khodaie kasi had o marz tain kone. khodaie har kasi be andaze hajme jomjome on adam va boland parvazi fekrish e.
in mabahes kheili jaie harf dare. man faghat eshare kardam.
علی جان راست می گی همه چیز رو خلاصه کردم و لی اگر در هر زمینه ای بخواهی بسطش بدی خیلی طولانی می شود من هم حالش رو نداشتم
مرسی پریناز ولی هرکسی عقیده خودش را دارد و خیلی ها هم با این نظر موافق نیستند
حرفه ای جان این دقیقا حرف من است که تو گفتی
هیچ چیز دقیقی وجود ندارد حتی آب چرا بعضی ها عقیده دارند آب بعضی از چشمه ها خاصیت درمانی دارد و یا آب تهران کیفیستش از آب قم بهتر است.
من دقیقا می گویم که همه چیز یک طیف است نه نقطه تو وقتی می گویی آب این یک مفهوم است تا تعریف چون واقعا تعریف دقیقی برای آن نیست
آدم ها هم طیف هستند نه نقطه همین
پویا جان من همیشه با نظرات تو موافق بودم ولی اینبار فکر کنم یا بد بیان کردی یا باید بگم که مخالفم. این اسلام نبود که ایران را فتح کرد این آدم ها بودند همون عرب ها اسلام یا هر ایدئولوژی دیگه ابزار نیست
در مورد این تبلیغ ها هم باید بگم که دیده بودم تلویزیون آنها را نشان می داد ولی به نظرم خیلی بچه بازی بود. خوب من از فردا دیگه به خدا اعتقاد نخواهم داشت خوب حالا باید چکار کنم؟ چه تغییری در زندگی یا رفتار من باید ایجاد بشود. من از طرف خدا فشاری روی خودم حس نمی کنم شاید بعضی ها بکنند ولی من شاید خیلی کارهایی کرده باشم که از نظر یک فرد معتقد به خدا (به تعریف شما) این کار مخالف دستور خدا باشد ولی من با توجه به استدلال خودم آن را انجام می دهم و فکر نکنم کاری را فقط بخاطر خدا انجام نداده باشم از بعضی کار ها حس خوبی ندارم پس انجام نمی دهم
خدایی که تو تعریف کردی خدای هندو ها را شامل نمی شود چون خدای آنها آفریننده کل جهان نیست و خدایان آنها از جنس بشر هستند
این تعریفی که تو از خدا کردی در ایران صادق است چون ما خیلی از دینها را انکار می کنیم ولی اگر انکار نکنی این هم یه تعریف از خداست
مسعود جان شرمنده من نمی دونم مشکل کامنت ها چی هست خودم که مشکل ندارم
;)
ولی من عقیده دارم که ایدئولوژی تو عین جهان بینی توست شاید غلط باشد ولی این اعتقاد من هست
پویا جان این عدم قطعیت از قدیم موجود بوده نه الان نه زمان مولوی بلکه حتی به زمان افلاطون هم برمیگردد
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون حقیقت نیافتند ره افسانه زدند
مرسی ناشناس از کامنتت
راستش من این پست رو گذاشتم چون حس می کردم عده ای در پست قبلی بهشون برخورده و فکر کردند من به اعتقادات کسی توهین کرده ام. با این پست خواستم بگم که اعتقاد من به خدا این است و هیچ وقت نخواستم این عقیده رو کسی قبول کنه فقط می خواستم بگم من اعتقاد دارم همه خدا دارند و در پست قبلی منظورم از آدم های متریالسیم آدم های غیر مذهبی نبوده بلکه دقیقا منظورم همون متریالیزم بوده نه چیز دیگه ای شاید بعضی جاها از لفظ کسانی که به خدا اعتقاد ندارد استفاده کرده باشم که اشتباه بوده
من هیچوقت از فکر کردن در مورد اعتقاداتم ترس نداشتم. ولی قبول دارم که وقتی آدم می فهمه یک اعتقادی که قبلا داشته غلط بوده خیلی سخت و دردناک است ولی دلیل نمی شود که آدم فکر نکند. من هیچ مشکلی ندارم که بفهمم اجدادم میمون بوده اند چون این چیزی را عوض نمی کند. فرض کن به تو اثبات کنند که خدایی با اون تعریفی که تو داری وجود ندارد تو چکار می کنی؟ چاقو ور میداری همسایه ات را می کشی؟ درس نمی خوانی؟ دزدی می کنی؟ لباس تنت نمی کنی و لخت در خیابان راه می روی؟ من می خواهم بدانم این خدایی که به نظر بعضی ها تعریف دقیقی دارد و کارهای مشخصی هم از ما خواسته تا انجام دهیم کجای زندگی ماست؟
ما دسته بندی را دوست داریم. تو طرفدار کدام تیم هستی؟ استقلال یا پیروزی؟ کجایی هستی؟ ترکی؟ ایرانی هستی؟ دینت چی هست؟ و ... اینها اسم هستند نه حقیقت
من هم خوشم نمی آید در مورد این مطالب بنویسم چون یه جوری تحمیل عقیده است و آخرش هم به هیچ جا نمی رسد. خلاصه ببخشید اگر نظرات بی ربط دادم و روده درازی کردم
من کامنت ام در مورد تو نبود. در مورد ما بود . همه ما اسیر نوع نگاه امون ایم. خوب مینیویسی که. بازم بنویس ازین چیزها.من که خوشم میاد
ناشناس من حتی اگر کامنتت در مورد من هم باشد ناراحت نمی شوم. متشکر از نظرت خیلی مخلصم
امير جان با مطالعه و خواندن آثار محققين مي توان به حقيقت نزديك شد.
مطرح كردن جنگ هفتاد و دو ملت براي آنكه آدم عقايد حال حاضر خودش را دست نخورده نگه دارد، بهانه ي خوبي نيست.
من اين را به عنوان يك دوست به تو مي گويم وگرنه اصراري ندارم كه حتي عقيده نزديكترين آدم ها به خودم را هم عوض كنم.
من باز هم مي گويم اگر اسلام نبود اعراب هيچ گاه متحد نميشدند و ايران فتح نميشد و اعراب به همان جنگهاي و اختلافات قبيله ايشان زندگي را مي گذراندند. يعني اسلام نقش محوري داشته است.
من افكار ريچارد داوكينز را مسخره نمي دانم حتي اگر با آنها مخالف باشم.
حداقل خوبي اين تبليغات هم همينه كه آزادي بيان رو نشون ميده كه وقتي ديندارها ميتونند دينوشون رو تبليغ كنند، ديگران هم بتونند عقايدشون رو تبليغ كنند.
درباره خدا هم باز فكر مي كنم اكثر مردم دنيا تلقي شون از خدا همونيه كه گفتم.
با آنونيموس هم موافقم و با تو كه بايد به همه چيز فكر كرد و نترسيد.
اما بايد بگويم كه اين اعتقادات و طرز تلقي از خدا و جهان در زندگي اجتماعي ما تأثير داره. همين هاست كه باعث ميشه مثلن ايراني ها از كوچك و بزرگ و باسواد و بي سواد گول تبليغاتي كه در سطح جامعه هست رو بخورند در حالي كه حتي جوان ها و نوجوان هاي مثلن سوئدي هيچگاه فريب چنين چيزهايي را نخورند و جامعه بهتري داشته باشند. منظورم اين است كه اعتقادات مهم است
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان، اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.
پویا من تو رو مس شناسم می دونم چه جور آدمی هستی. تو قلبت پاکه فقط ...
شوخی کردم
;)
پویا من برادر ریچارد را مسخره نمی کنم و تبلیغات ضد خدا را هم همچنین
آآآماااا
من می گم این آخوند یا هر آدم دیگه ای که تبلیغ دین می کند بعد که کسی را تور کرد می گوید تو باید اینجوری باشی یا اونجوری و به قول تو اعراب متحد می شوند و ایران را فتح می کنند . ولی این اساتیدی که تبلیغ ضد خدا می کنند فقط پایه های اعتقادی یک عده را سست و یا متلاشی می کنند و جایگزینی برای آن پایه نمی گذارند و این بنده خدا می ماند و افکاری بدون پایه بعد از بی خدا شدن چی ؟ چه باید کرد؟ باید دزدی کرد یا نه باید باز آدم بود و دزدی نکرد حکم قتل سنگسار باشد یا که نه طرف را ول کنیم یا که یه مدت زندانش کنیم. این افراد باید این سوالات را جواب بدهند نه که تنها به عدم وجود خدا اکتفا کنند
زهره من هم می خواستم همین را بگم مرسی تو خلاصه کردی
مسلمن این سؤالات برای فردی که تازه می خواهد از حالت مذهبی به حالت مدرن دگردیسی کند مطرح می شود و سؤالات بجایی هم هست.
و البته دوستانی که خردشان را تا منتها درجه خود به کار می اندازند و حتی به خدا هم فکر می کنند، به این مسائل و معضلات هم می اندیشند و در صدد پاسخ برمی آیند و اصولن داوکینز درباب همین موارد هم اظهار نظر کرده است...
و البته اگر فکر می کنی رهانیدن ذهن از تفکرات مذهبی کار سختی است باید بگویم که شاید زندگی کردن با تفکرات مذهبی آن هم وقتی که همه ی این تفکرات دربرابر خرد انسان غیر واقعی و خرافی می نماید سخت تر از باشد!
/پ
ارسال یک نظر