یکی از دوستان ویدئویی را در فیس بوک به اشتراک گذاشته بود. این ویدئو در مورد انتشار اسلام در فرانسه و به ویژه در پاریس بود. این فیلم نشان میداد که با وجود ممنوعیت مسلمانان در روز جمعه در خیابانهای پاریس نماز جمعه برگزار میکنند و خیابانها را میبندند و پلیس هم با آنها کاری ندارد. در آخر این ویدئو از مسئولان فرانسه میخواست که با این رفتارها مقابله کنند و مانع تبلیغ اسلام شوند. فیلمهایی نظیر این را من زیاد دیدهام. یک فیلم هم در به همین مظمون در مورد هلند ساخته بودند. مسئله اسلام نیست مسئله فرهنگ هست. وقتی که کشوری مانند فرانسه اتباع دیگر کشورها را به داخل فرانسه راه میدهد باید انتظار چنین شوکهای فرهنگی هم داشته باشد. وقتی بیش از 9 نفر از 11 بازیکن تیم ملی فوتبال فرانسه سیاه یا افرادی با ریشهای غیر فرانسوی هستند چطور میشود انتظار داشت که فرهنگ فرانسه تغییر نکند. بعضی از این بازیکنان حتی حاضر به خواندن سرود ملی فرانسه هم نیستند. وقتی شهرهای فرانسه مملو از آفریقاییهایی است که زمانی کشور آنها مستعمره فرانسه بوده دیگر نمیشود انتظار داشت در آن محلات فرهنگ فرانسوی جاری باشد.
ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که افرادی که از آن طرف مرزهای ما وارد کشور ما میشوند فرهنگ خودشون را پشت مرزها جا بگذارند. همه سران کشورها هم این مطلب را میدانند. در یک دورهای آمریکائیان بردههایی از آفریقا وارد آمریکا کردند. کار این بردگان فقط کار کردن بود و میبایست تحت قوانین آمریکایی زندگی میکردند و از خیلی از حقوق محروم بودند. حال زندگی عوض شده وقتی چینیها برای کار و یا زندگی وارد کشوری میشوند فرهنگ خود را هم تا حدی میبرند. برای همین است که رستورانهای چینی در اکثر کشورهای دنیا دیده میشود. در بیشتر شهرهای آمریکای شمالی ناحیهای در مرکز است که china town نامیده میشود و در این محدوده شهر حتی تابلوهای شهری نیز گاهاً به زبان چینی است.
خوب مسئله واضح هست یا این این افراد را به درون کشور خود راه ندهید. یا اگر راه میدهید باید پیشبینی چنین مسائلی را هم کرد. نمیشود که تنها از جسم و نیروی این افراد استفاده کرد تا فرانسه برای فرانسویان زیبا شود. نمیتوان انتظار داشت عربی که در یک خانواده 12 نفری بزرگ شده در فرانسه به یک بچه کفایت کند. نمیتوان انتظار داشت زن مسلمانی که با روبنده بزرگ شده با بیکینی در سواحل فرانسه شنا کند. بحث درستی و نا درستی یک عقیده نیست بحث فرهنگ هست. میشود یک سیک را مجبور کرد تا موهای خود را کوتاه کند و یا توربین خود را از سرش بردارد. یا این افراد را به کشور خود راه ندهید و یا اگر راه دادید انتظار نداشته باشید که تنها مانند یک برده برای شما کار کنند و به شما سود برسانند و شما در برابر آنها مسئولیتی نداشته باشید. البته راه سومی هم هست و آن رجعت به عصر بردهداری است. یعنی دیگر دم از انسانیت نزد و نژادپرستی را بر انسانیت ارجعیت داد.
۳ نظر:
به به! چه افکار انقلابی! خوشمان آمد
آقا شما همیشه از این یادداشت ها بذارین
از برده داری گفتی یاد مدیرم افتادم آخه مدیر منم خیلی دیکتاتوره
آمریکا و اروپا نمیخاد تو همین ایران خودمون مثل عمله ها ازت کار می کشند
Bitter as usual!
دوست عزیز اس زد
درست می فرمایید برده بودن اروپا و آمریکا نمی خواهد ما ایرانی ها قدرت نداریم وگرنه دست همه برادران آمریکایی و اروپایی را از پشت می بستیم
در آخر سلام من را هم به مدیر گرامی برسانید
استاد عزیز پیتر
تلخی از من هست یا از موضوع؟
ارسال یک نظر