eXTReMe Tracker

۱۷ آذر، ۱۳۸۷

خدا کجاست

فکر می‌کنم سه یا چهار ساله بودم که فکر می‌کردم خدا در گنبد مسجد کنار خانه‌مان است. نمی‌دونم چرا شاید برای این ‏بود که صدای اذان از مسجد می‌آمد. بعد که بزرگتر شدم خدا بالا رفت. رفت توی آسمان. سنم که بیشتر شد خدا را روی ‏زمین هم حس کردم، همه جا بود هم توی آسمون هم زمین ولی کم کم دیدم که داره توی آدم‌ها هم می‌رود توی خودم ‏هم هست. هی بزرگ شد هی بزرگ شد. الان دیگه نمی‌دونم کجاست گمش کردم. دیگه نه توی گنبد می‌بینمش نه توی ‏آسمون و نه توی آدم‌ها ولی باز حسش می‌کنم. فقط کافی است یک شب که آسمون صاف هست بیرون بری و بالا رو ‏نگاه کنی.‏

۱۶ نظر:

ناشناس گفت...

خدائي كه هيچ جا از او خالي نيست، و بجائي نزديكتر از جاي ديگر نمي‌باشد

ناشناس گفت...

و خدایی که دراین نزدیکی است
لای این شب بوها
پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب
... روی قانون گیاه

ناشناس گفت...

khoda az rage gardan ham be ma nazdiktar ast ...va ma az oo doorim anghdr door ke khodeman ra ham gom kardeim

ناشناس گفت...

Why the people who are born in some parts of China and they are raised in atheist families cannot feel that god?

Another question: If when you were 3 years old someone told you that God is not in that mosque, what would you think? You probably would think that he/she is wrong!

One more: Was the God inside Adolf Hitler and Stalin as well? Or inside Khamenei!?

Even more: If the God is the whole universe it means that you are a part of God or some sort of God. It means that you feel yourself!! Is not it easier to enjoy the life as a part of universe instead of as a part of God!!? (In that case we won't be worried about heaven/hell and worship!)

Do not be mistaken. I am not atheist or against God. I am actually considering myself "Agnostic". I just asked question because I found someone who talks about God. I thought you might know him and help me not to be Agnostic anymore!!

ناشناس گفت...

نتیجه گیری اخلاقی:
خدا در شب هایی که آسمان گرفته وجود ندارد
روزها هم که اصلن حرفش را نزن!
.
آقا از کامنتم ناراحت نشی ها!
بانت امیرجان ؛)

ناشناس گفت...

به عنوان پیشنهاد به دوستان علاقه مند:
اگر واقعن دوست دارید درباره خدا، مطلب علمی بخوانید راهی جز مراجعه به علوم مربوط به اسطوره شناسی و دین شناسی ندارید.
.
مثلا همین اعتقاد زردشتیان مبنی بر وجود دو گوهر نیک و بد در جهان که از جانب اسلام متهم به ثنویت و کفر می شود، در جواب به سوال «وان مور» جناب حرفه ای به وجود آمده. البته در اسلام اعتقاد به عدل الهی وجود دارد که این اعتقاد جواب به سوالاتی مشابه سوال مذکور را سخت تر و مبهم تر می کند.
.
و یک نکته را هم با اطمینان می دانم که اگر کسی در خود احساس نیاز به نیایش می کند، این یک نیاز طبیعی است و نباید زیاد به خود فشار بیاورد. بلکه تنها باید به نیاز درونی خود پاسخ گوید.
.
البته بنده خودم مطالعه خاصی در این زمینه ها نداشته ام فقط یک کم در اظهار نظر روم زیاده!!
.
مخلص همه دوستان

ناشناس گفت...

Amir jaan, age az dide system i negah koni, khoda ye harkate harmonic e navasani dashte...ba max range zamin ta asemun...
albate be dalayeli alan vAgarA shode and is all over the place amma nemibinish ke inam neshaneye khubi nist...

ناشناس گفت...

امبرجان خيلي زيبا بود.ميگن خانه خدا قلب ادمهاست. راست ميگن اما داخل قلبو وقتي ميتوني ببيني که بشکنه. بنابراين اگه دلت شکست توي هر وضعيت آب و هوايي (آقا پوباتحويل بگير!) بشبن و يه دل سير نگاش کن چون خيلي زود روزمرگي باعث فراموشيش مبشه

ُ گفت...

زهره وقتی اون همه جا هست بعضی وقت ها گمش می کنی و نمی بینیش

ُ گفت...

پریناز اینجا من باید بگم خدایی که در این نزدیکیست
زیر یخ های رد ریور
توی برف
در تشعشع آن قندیل آوریزان
:)

ُ گفت...

باران مشکل این است ما هیچ وقت از خدا دور نمی شویم. اگر دور شوی می بینیش و سعی می کنی بهش نزدیک بشی ولی خدا همیشه نزدیک است آنقدر که ما نمی بینیمش

ُ گفت...

حرفه ای ما می خواهیم خدا را تعریف کنیم. تو گفتی
Why the people who are born in some parts of China and they are raised in atheist families cannot feel that god?
این حرف اشاره تو به اون خدا منظورت کدام خدا است مگر من تعریفی از خدای خودم کردم. خدای هرکسی تعریف خودش را دارد. برای من خدا با تعریفی که تو داری فرق دارد. با تعریف من اون چینی هم خدا دارد ولی با شکلی متفاوت. با تعریف من خدا تعریف ندارد و می تواند همه چیز باشد حتی اون نیرویی که به تو می گوید مسواک بزن و یا ورزش کن
حتی اون چینی هم اعتقاد دارد که اگر بزند توی گوش من یا همون موقع من می زنم توی گوشش یا من زورم نمی رسد ولی کینه به دل می گیرم و منتظر فرصت می شوم تا انتقام بگیرم این یک مدل کوچکی از قیامت است که همه به آن اعتقاد دارند پس به این راحتی نمی شود روی آدم ها اسم گذاشت. مشکل ما این است که روی آدم ها اسم می گذاریم این حرف را چند بار هم به خودت زدم

ُ گفت...

پویا من باید بگم
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون حقیقت نیافتند ره افسانه زدند

;)

ُ گفت...

عمو مسیج راهی برای پایدار کردنش سراغ داری آخه من فقط همین یکی را دارم. اگر لازم باشد ضرایبش را عوض می کنم خرجش هم مهم نیست.
;)

ُ گفت...

مسعود دقیقا همین هست من نمی دونم چرا فقط وقتی مشکل دارم یاد خدا می افتم خیلی خیلی سخت هست زمانی که شادم به اون فکر کنم.

ناشناس گفت...

امیر به هر حال همونطور که گفتم، من اعتقاد دارم که از مطالعه جنگ هفتاد و دو ملت می شه از افسانه دور شد و دست کم به برخی واقعیات دست پیدا کرد.
آقا فکر نکنی ما از این ملا لغتی ها هستیم ولی بهتره شعر حافظ رو درست خوند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
مسعود جان دقیق نگرفتم چی میگی، ولی امیدوارم بزودی ببیـنمت
مخلص همگی به ویژه مسیح فرستاده ی خدا که بر علیه او شوریده است!