یه 2 3 روزی خارج شهر بودم. رفته بودیم روی رودخانه. حدود 200 کیلومتری شمال شرقی وینیپگ نزدیک مرز انتاریو یه سد هست که حدود 80 سال قدمت دارد و یه نیروگاه 200 مگاواتی دارد. شرکت نیو انرژی توربینهای آبی تولید میکند و ما دو تا از این توربینها را زیر قایق قبل از سد نصب کردیم و دیتا برداری میکنیم. هر روز خدا یه چیز این توربینها میلنگد. تو زمستون که بود اطراف قایق یخ میزد و میبایست یخ بشکنیم و اگر نمیشکستی قایق چپه میشد. تو تابستون که آمدیم خیر سرمون دیتا برداریم دیدیم اگر توربین برای خودش بچرخد و باری روی آن نباشد قایق میلرزد (فرکانس توربین و فرکانس طبیعی قایق نزدیک هم میشد) وقتی که روی توربین 25 کیلوواتی بار گذاشتیم فیوز سوخت. بعد که آن درست شد دیدیم اینورتر درست کار نمیکند. اون درست شد ترمزهای توربین مشکل پیدا کرد. خلاصه ماجرایی بود. تو هفته قبل 3 نفر از نیو انرژی از کلگری آمده بودند دونفر هم از شرکت پاور وان از کالیفرنیا آمده بودند. ما هم 3 نفر از دانشگاه رفتیم. این سد توی پارک حفاظت شده وایت شل هست. موبایل هم اونجا خط نمیدهد. به ما اونجا دو تا خونه دادند که شبها اونجا میخوابیدیم. آشپزهای اونجا حرف ندارند خیلی خوشمزه غذا میپزند و کلی هم غذا میپزند. در وعده غذا از سوپ و دو نوع سالاد گرفته بود تا کیک و 6 نوع آبمیوه. من غذاهای ظهر را نگه میداشتم و با شام موقع افطار میخوردم. آدمهایی که آمده بودند همگی باحال بودند. من تو ایران هم برای انجام پروژه فوق میرفتم شیراز اونجا هم روابط خیلی خوب بود ولی نمیدانم چرا در بقیه جا ها اینطوری نیست. شاید بخاطر تنوع است شایدم بخاطر اینکه آدمها در این مدت کوتاه فقط شناخت کمی از هم میگیرند و کمتر از نقاط ضعف و یا بدیهای هم باخبر میشوند شاید هم دلیل دیگری دارد. اونجا بچههای معمولاً شب قبل از خواب به خونه ما میآمدند تا آبجو بخورند و ما هم افطار خودمون رو میخوردیم. آبجوها شیشهای بودند و بچهها دربازکن نداشتند داشتند بالا پایین میشدند که من با قاشق در آبجوها را براشون باز کردم. تعجب کرده بودند و نمیدانستند که قاشق استفادههای دیگری هم دارد انگار دنیای جدیدی روبرویشان باز شده باشد ذوق کرده بودند. شب توی راه شفق قطبی رو هم دیدم. خیلی باحال بود تا حالا ندیده بودم انگار که یک قسمت از آسمان روشن باشد. رنگ شفق قطبی سبز رنگ بود ولی بچهها میگفتند شفق قطبی قوی به رنگهای قرمز و بنفش هم در میآید.
وقتی برگشتم شهر دیدم تبلیغات انتخاباتی مککین هست. باز دارند خالی میبندند. کلی آدم تو استادیم جمع شده بودند. توی قیافه بیشتر آدمهای توی استادیوم سادگی موج میزد سادگی همراه با حماقت. یه عده دیگه هم مثل گرگ که به بره نگاه میکند نگاههایی محاسبه گرانه داشتند و اصلاً به حرفهای مککین گوش نمیدادند فقط کارهایی که از قبل برای آن برنامه ریزی شده بودند را انجام میدادند از جمله این خانم آلاسکایی همکار انتخابی مککین که هر از چندگاهی وقتی مککین اسم اون رو میبرد بلند میشد و با لبخند یه دستی تکان میداد. ولی خدایی همکار خوشگلی انتخاب کرده این پیرمرد. یکی از راههای موفقیت استفاده از مغزهای آماده افراد ساده است. باید با قدرت جلو رفت و کارهای خود را هرچند بیارزش باشند با قدرت پرزنت کرد درست مثل گلدکوئست.
یه تبلیغ تلویزیونی مککین دارد که میگفت که من تکس رو کم میکنم بیکاری رو کم میکنم و بیمه درمانی را افزایش میدهم. بعد میگفت هرکس میخواهد تکس افزایش یابد به اوباما رای دهد. آخرش هم میگفت من مککین این پیام را تایید میکنم. من نمیدانم این مککین مردم آمریکا را چی فرض کرده ولی شاید روش درستی در پیش گرفته چون مگر چند درصد مردم فکر میکنند. مردم معمولاً جو زده میشوند همه فکر کردن را به کسان دیگه واگذار میکنند و خودشان فقط پیروی میکنند.
راستی از ایران کلی تخم سبزی آوردم ولی امسال فقط ریحان، جعفری و تره کاشتم خیلی خوب شدند. تا حالا 4 بار برداشت داشتم. این هم یک عکس از برداشت سوم.
۱۴ نظر:
WOW! Your vegetables look great and delicious! My mom used to plant them too and the taste was like heaven!
:) And yes! Why do they get surprised when we open the bottles with a spoon?! I have done it too and you should just look at their eyes!! Then, they pretend to be innovative!!!
:)
Be happy amir hossein jan and Namazo roozeha ghabool; Do not forget to pray for me… he himself knows what are my wishes; you just remind him of me…….
I have been in that part of the province and as long s I know you can not see the borders of city so you could break your fast withought making god angree or going to hell! :D
salam
1- sho`arhaye popolisti hamishe mofidan, alalkhosoos dar ayyam entekhabat
2- sabzi haye khoobi dari, ye shab eftar davat kon biam tamoomeshoon konam
Khosham miad begam ke be ki rai dadi 4 saal pish va sharayete ejtemaito kharab konam ;]
جی آر اکس جان، وای نگو!! که وقتی فکرشو می کنم که چند تا از رفقای نزدیکم به جناب رییس جمهور محبوب و مردمی و خدمتگزار رای دادند، یه جوریم میشه. می پرسی چه جوری؟! نه ولش کن، نگم بهتره.
پریناز من تو کار صادرات سبزی هم هستم کیلویی 50 $ البته با کارت دانشجویی تخفیف می دم 40$ در مورد دعا هم باشه ولی خودم محتاج التماس دعا هستم
حرفه ای مشکل منی توبا همین صاف بودنش است تو 200 کیلومتر هم بروی باز دروازه شهر رو می بینی
حامد جان روی چشم شما افطار بده سبزی هم با من خوبه؟ منصفانه است دیگه قبول؟
jrx
مردی خیلی نامردی اگه شرایط من رو خراب کنی.
پویا تو که از اون ار جی ایکس هم نامردتری. بابا اشتباه کردم غلط کردم خوب شد. ولی کلا بقیه هم تحفه ای نبودند. راستی برای مجلس که حداد شد باز من بودم؟
اگر باز هم انتخابات بشه من 100 سال به معین و هاشمی رای نمی دهم اصلا دیگه رای نمی دم همه یه مشت آدم دروغ گو و ....
آدم چی بگه
salam
cheghadr ghashang minvisin...makhsoosan oon jomle ke az shiraz neveshtin!
chejoori tokhme sabzi bordin?mage gharantine nist?
زهره آره نمی گذارند ولی من یه مشت پسته به این بچه های گمرک دادم رفیق شدیم گذاشتند بیارم. ولی شوخی کردم همینطوری آوردم گفتم اگه نگذاشتند خوب می ریزم دور گذاشتند که میارم
راستی من اینجا حواسم به علی آقا هم هست
;)
mamnoon ke havasetoon be ali hast ;dige
khiyalam rahat shod ke age khast tajdide farashi koneo zojeyi ekhtiar kone shoma too gereftane golo shirini komakesh mikonid.
mamnoon!
نه بابا علی بچه سر به زیری هست من رو هم به زور نگاه می کند. فقط روزها می آید تو آفیس کار می کند عصر هم می رود خونه
ارسال یک نظر