هواپیمای ایرانار یک ارباس قدیمی و داغون بود و خلبان هم با یه لهجه داشمشتی حرف میزد ولی خدا خیرشون بده کلی خوردیم. دم در ورودی هواپیما یه آقای حزبالهی واستاده بود و به ما گفت مشرف فرمودین و ما خندمون گرفت. یه فیلم هم نشون داد که به نظر من درپیت بود ولی ایمان گفت که قشنگ بود. یه پیرزن ردیف سمت چپ ما نشسته بود و دم به ساعت با عصاش میزد به این دکمههای روی سقف و مهماندار رو صدا میزد و هفت هشت تا غر میزد بعد که مهماندار میرفت پنج دقیقه بعد دوباره با عصاش زنگ مهماندار رو میزد. سمت راست هم یه زن دیگه بود که میگفت توی یکی از این موسسات وابسته به سازمان ملل کار میکند و روسریش رو کرده بود توی ساک و داده بود توی بار. هی مهماندار را صدا میزد و میگفت میشه من یکی از این پتوها رو وردارم و بجای روسری استفاده کنم. بعد که مهماندار بهش پتو داد دوباره از مردم میپرسید روسری اضافه دارند خلاصه کلی ملت را سر کار گذاشت آخرش هم یه روسری و مانتو یکی بهش داد. ساعت 2:30 صبح رسیدیم فرودگاه امام. یه موکت انداخته بودند کنار سالن بالاش زده بودند نماز خانه. کاشیهای توالتش هم شکسته و کثیف، آینه توی توالت هم کدر و پر از رسوب. یه آقایی هم دم در وایستاده بود و توضیح میداد که اینجا توالت است حتماً پول میخواست ولی شانس آوردم موقع بیرون رفتن این آقاهه نبود.
بارها رو گرفتیم رفتیم تاکسی بگیریم. مرده 3 نفر را سوار یه تاکسی کرد از من و ایمان روی هم 25 هزار تومان گرفت و از یه آقای دکتری که از تایلند آمده بود نمیدانم چند گرفت. بهش گفتم مگه کرایه 12 تا 15 هزار تومن نفری نیست؟ گفت چرا ولی الان تاکسی نیست. خلاصه سوار شدیم و توی راه هم حرف آقای راننده و این جناب دکتر طبق معمول این بود که آره ایرانیها بیفرهنگ هستند، سر هم کلاه میگذارند و مردم گندی داریم و ... حالا یکی نبود بگه آقا شما که اینقدر جوش میزنی خودت که داری به زور دو، سه برابر کرایه بیشتر میگیری. تو خودت رو درست کن تقیه مردم خودشون یه فکری میکنند. این آقای دکتر هم اینقدر از وجنات کشورهای خارجی گفت و به سیستم ایران ایراد گرفت که داشتم پشیمون میشدم که برگشتم.
آقای دکتر چمدونش را اشتباهی یکی دیگه برده بود. اول فکر میکرد یکی از دوستاش است. خلاصه کلی فحش وبد و بیراه به این دوستش گفت که: آره این دکتر احمق چمدون من رو اشتباهی برده و اصلاً این دکتره گیجه و .... بعد که زنگ زد به دوستش دید که پیش اون نیست یکم ضایع شد. دوباره گیر داد که آره یادم آمد احتمالاً اون یکی دوستم اشتباهی برده. این هم دکتر بافرهنگ مملکت.