eXTReMe Tracker

۰۶ مهر، ۱۳۸۹

مسلمانان فرانسه

یکی از دوستان ویدئویی را در فیس بوک به اشتراک گذاشته بود. این ویدئو در مورد انتشار اسلام در فرانسه و به ویژه در پاریس بود. این فیلم نشان می‌داد که با وجود ممنوعیت مسلمانان در روز جمعه در خیابان‌های پاریس نماز جمعه برگزار می‌کنند و خیابان‌ها را می‌بندند و پلیس هم با آنها کاری ندارد. در آخر این ویدئو از مسئولان فرانسه می‌خواست که با این رفتارها مقابله کنند و مانع تبلیغ اسلام شوند. فیلم‌هایی نظیر این را من زیاد دیده‌ام. یک فیلم هم در به همین مظمون در مورد هلند ساخته بودند. مسئله اسلام نیست مسئله فرهنگ هست. وقتی که کشوری مانند فرانسه اتباع دیگر کشور‌ها را به داخل فرانسه راه می‌دهد باید انتظار چنین شوک‌های فرهنگی هم داشته باشد. وقتی بیش از 9 نفر از 11 بازیکن تیم ملی فوتبال فرانسه سیاه یا افرادی با ریشه‌ای غیر فرانسوی هستند چطور می‌شود انتظار داشت که فرهنگ فرانسه تغییر نکند. بعضی از این بازیکنان حتی حاضر به خواندن سرود ملی فرانسه هم نیستند. وقتی شهرهای فرانسه مملو از آفریقایی‌هایی است که زمانی کشور آنها مستعمره فرانسه بوده دیگر نمی‌شود انتظار داشت در آن محلات فرهنگ فرانسوی جاری باشد.

ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که افرادی که از آن طرف مرزهای ما وارد کشور ما می‌شوند فرهنگ خودشون را پشت مرزها جا بگذارند. همه سران کشورها هم این مطلب را می‌دانند. در یک دوره‌ای آمریکائیان برده‌هایی از آفریقا وارد آمریکا کردند. کار این بردگان فقط کار کردن بود و می‌‌بایست تحت قوانین آمریکایی زندگی می‌کردند و از خیلی از حقوق محروم بودند. حال زندگی عوض شده وقتی چینی‌ها برای کار و یا زندگی وارد کشوری می‌شوند فرهنگ خود را هم تا حدی می‌برند. برای همین است که رستوران‌های چینی در اکثر کشور‌های دنیا دیده می‌شود. در بیشتر شهرهای آمریکای شمالی ناحیه‌ای در مرکز است که china town نامیده می‌شود و در این محدوده شهر حتی تابلو‌های شهری نیز گاهاً به زبان چینی است.

خوب مسئله واضح هست یا این این افراد را به درون کشور خود راه ندهید. یا اگر راه می‌دهید باید پیش‌بینی چنین مسائلی را هم کرد. نمی‌شود که تنها از جسم و نیروی این افراد استفاده کرد تا فرانسه برای فرانسویان زیبا شود. نمی‌توان انتظار داشت عربی که در یک خانواده 12 نفری بزرگ شده در فرانسه به یک بچه کفایت کند. نمی‌توان انتظار داشت زن مسلمانی که با روبنده بزرگ شده با بیکینی در سواحل فرانسه شنا کند. بحث درستی و نا درستی یک عقیده نیست بحث فرهنگ هست. می‌شود یک سیک را مجبور کرد تا موهای خود را کوتاه کند و یا توربین خود را از سرش بردارد. یا این افراد را به کشور خود راه ندهید و یا اگر راه دادید انتظار نداشته باشید که تنها مانند یک برده برای شما کار کنند و به شما سود برسانند و شما در برابر آنها مسئولیتی نداشته باشید. البته راه سومی هم هست و آن رجعت به عصر برده‌داری است. یعنی دیگر دم از انسانیت نزد و نژادپرستی را بر انسانیت ارجعیت داد.

۲۱ شهریور، ۱۳۸۹

عکسی از دریاچه ارومیه

برای دوستانی که علاقه دارند بدانند دریاچه ارومیه از بالا چگونه دیده می شود. این عکس را در تابستان 1389 گرفتم و عقب رفتگی دریاچه را در ضلع شرقی با خط قرمز نشان داده ام. عکس آخر هم مربوط یه دریاچه وان در ترکیه می باشد که شاید 500 کیلومتر یا کمتر از دریاچه ارومیه فاصله دارد







ریشه در سیمان


10 سالی می‌شود که من این درخت را می شناسم. وقتی از سمت میدان قدس خیابان شریعتی را به سمت پایین بیایید بعد از پل رومی سمت راست خوتون یک ساختمان آجری می‌بینید که این درخت در بالکن این ساختمان در لابلای آجرها و سیمان‌ها رشد کرده است. حالا ما اینجا کلی گلدون می‌خریم و کلی خاک و کود می‌دهیم تا یه ریحون یا گوجه ناقابل پرورش دهیم ولی در نمی‌آید.

۱۹ شهریور، ۱۳۸۹

چرا لباس نداریم؟

امروز رفته بودم نماز عید فطر. فکر کنم حدود 5 یا 6 هزار نفری آمده بودند. از کشورهای آفریقایی بوند تا کشورهای عربی وافغان و پاکستانی. چیزی که جالب بود این بود که همه کشورهای برای خودشون یه لباس محلی داشتند و مردم با لباس محلی خودشون آمده بودند. هندی ها با لباس های رنگی هندی، افغانها با کلاه احمد شاه مسعودی و چپیه ای که روی یک دوششون انداخته بودند. نیجریه ای ها هم لباس های رنگی محلی خودشون را داشتند. عربهای کشورهای مختلف هم لباسهای متفاوتی داشتند. سوریه ای ها که از همون لباس هایی پوشیده بودند که شبیه حوله حموم هست و کلاه هم سرشون هست. عربهای عربستان هم دشداشه های بلند سفید با بوی تند عطر عربی. داشتم فکر می کردم چرا ما ایرانی ها لباس محلی نمی پوشیم؟ حتی توی عروسی هم باز کت و شلوار می پوشیم ولی مردم کشورهای دیگه لباسهای محلی خودشون رو می پوشند.

پی نوشت: اون وسط چند آقای خوش تیپ و مو طلایی دیدم راستش من نمی خواستم ولی هی خودشون آمدند کنار من کمی که باهاشون صحبت کردم گفتند که اهل بسنی هستند خیلی جالب بود چون برای اینها عربی صحبت کردن سخت هست حتی شاید نماز خواندن هم بلد نبودند ولی با کل خانواده آمده بودند از بچه گرفته تا پدر

۱۳ شهریور، ۱۳۸۹

سفر به کانادا

سفر به کانادا

سفر به کانادا رو می‌شود به دو بخش قسمت کرد:

آمادگی قبل از سفر

در راه سفر

آمادگی قبل از سفر

قصه از ایران شروع می‌شود از آنجایی که شما خود را برای سفر به کانادا آماده می‌کنید. خوب وقتی که ویزا رو گرفتید و خیالتون راحت شد تازه یاد گرفتاری‌هاتون می‌افتید. خوب چی بردارم، چی بخرم، با کی خداحافظی کنم و ...

چی بیاورم؟

اول بگم که زیاد چمدون خودتون رو سنگین نکنید. اینجا همه چیز هست. از خیارشور یک‌و‌یک گرفته تا رب انار و کشک. این از مواد غذایی. در مورد کفش و کاپشن هم بهتره که از اینجا بخرید. چون هم گرم‌تر هستند هم به نسبت ایران ارزونتر. تنها چیز‌هایی که شاید بدرد بخورد بیارید پوشاک (غیر از کاپشن) هست. اگر جا داشتید دیگ قابلمه هم فکر بدی نیست که بیارید. من به شدت توصیه می‌کنم که اگر تونستید متکا و پتو هاتون رو از ایران بیارید. اینجا متکا‌هاشون سبک هست و اگر مثل من باید متکای زیر سرتان سنگین باشد تا متناسب با آن خوابتان هم سنگین شود متکا پر ایده بدی نیست. پشیمان نمی‌شوید. دیگه هیچ چیز نیارید که اینجا همه چیز هست.

دوستان در مورد لپ تاپ، نرم افزارهای کامپیوتری و گوشی موبایل باید بگم که گوشی موبایل را از ایران بیارید که خیلی ارزونتر هست. اینجا خیلی شرکت ها قبول می کنند ولی شاید بعضی از شرکت ها گوشی هایی غیر از گوشی های شرکت خودشون رو قبول نکنند ولی با این حال توصیه می شود که گوشی موبایل را با خودتون بیاورید.

در مورد لپ تاپ باید بگم که اگر دارید بیاورید ولی اگر ندارید اینجا ارزونتر است. نرم افزار هم می تونید بیاورید هیچ مشکلی ندارد می توانید یک هارد خارجی بیاورید و داخل آن نرم افزار بیاورید. سی دی و دی وی دی هم می توانید بیاورید ولی دیگه خیلی تابلو پا نشید 67 تا سی دی بکنید تو چمدونتون. بخورید و بیاشامید ولی اصراف نکنید.

کجا بروم؟

قبل از آمدن به کانادا بهتر است محل اقامت خودتون رو پیدا کنید. برای این کار به وب‌سایت دانشگاه مراجعه کنید. یک گزینه این است که خوابگاه بگیرید یک گزینه دیگر این است که در خارج دانشگاه خانه بگیرید. معمولا قیمت خوابگاه کمی از قیمت بیرون گرونتر هست ولی برای شروع بد نیست. در پایین لینکی گذاشتم که در آن می‌توانید خوابگاه و یا خانه‌ای در خارج دانشگاه پیدا کنید:

http://umanitoba.ca/student/housing/

البته اگر نخواهید خوابگاه بگیرید و قصد داشته باشید در بیرون دانشگاه خانه‌ای بگیرید باید حتما خودتان در کانادا باشید. پس قبل از آمدن لیست خانه‌های مورد نظر را در بیاورید که زمانی که به کانادا رسیدید به سرعت به تک تک این آدرس‌ها سر بزنید و در زمان صرف‌جویی کنید. بعضی از دانشگاه‌های کانادا برنامه‌ای دارند به نام welcome family یکسری خانواده‌های داوطلب کانادایی هستند که سرپرستی شما را برای 10 روز تا دو هفته به عهده می‌گیرند. شما از فرودگاه بر می‌دارند به خانه خود می‌برند. به شما کمک می‌کنند که حساب بانکی باز کنید و تلفن بگیرید. و شما در این مدت وقت دارید که دنبال خانه بگردید. لینک مربوط به این برنامه در زیر قرار گرفته:

http://umanitoba.ca/student/ics/canada/welcome.html

چقدر پول بیاورم؟

برای شروع اگر بتوانید همراه خود 5000 دلار کانادا بیاورید کافی هست چون بعد از آن استاد شما به صورت دو هفته یکبار به شما پول پرداخت می‌کند. البته اگر کمتر هم داشتید 2000 دلار هم کافی است. برای خرید دلار کانادا با نشای دادن ویزا و بلیط شما می‌توانید تا سقف 2000 دلار از بانک‌های شعبه ارزی دلار به قیمت دولتی دریافت کنید.

چطور بلیط بگیرم؟

برای تهیه بلیط شما چند راه بیشتر ندارید:

تهران-لندن- کانادا (Iran air-air Canada) یا (BMI-air Canada) یا (British airways-air Canada)

تهران-قطر (دوحه)-لندن- کانادا (Qatar airline-air Canada )

تهران-دوبی-لندن-کانادا (Emirates airline-air Canada)

تهران-دوبی-کانادا (Emirates airline)

تهران-ترکیه-لندن-کانادا (Turkish airline-air Canada)

اگر از کشور دیگری بروید مانند هلند، آلمان یا ایتالیا باید ویزای ترانزیت بگیرید. البته یه مسیر هم هست که از روسیه می‌آید کانادا و ویزای ترنزیت هم نمی‌خواهد و ارزان هم هست ولی پروازهای آن برنامه منظمی ندارد و من اطلاعی در این باره ندارم.

اخیراً گقته می شود که با ویزای کانادا یا آمریکا بعضی از کشورهای اروپایی دیگر نیازی به ویزای ترانزیت ندارند ولی بهتر است برای اطمینان بیشتر با سفارت های این کشورها در ایران تماس بگیرید و بپرسید. بعد نگید من نگفتم.

توجه: هنگام بلیط گرفتن توجه کنید که توقف شما در کشورهایی مانند انگلستان که در آن شما خط هوایی عوض می‌کنید بالای 3 ساعت باشد. این دو مزیت دارد:

  1. چنانچه پرواز اول شما تاخیر داشت شما پرواز دوم را از دست نمی‌دهید.
  2. بارهای شما زمان لازم برای جابجایی از یک خط هوایی به خط هوایی دیگر را دارد. چنانچه این زمان کم باشد بارهای شما به پرواز شما نمی‌رسند و ممکن است با پرواز بعدی بیایند و شما در کانادا نتوانید بار‌های خود را به موقع تحویل بگیرید.

در راه سفر

مدارک

مطمئن باشید که چنانچه سربازی دارید مجوز خروج از کشور را گرفته باشید. به غیر از کسانی که موقع خروج وثیقه گذاشته‌اند بقیه دانشجویان باید موقع خروج عوارض پرداخت کنند که آخرین باز 50 هزار تومن بود. این پول را در فرودگاه هم می‌توانید پرداخت کنید ولی حواستان باشد که پول به همراه داشته باشید.

در سفر پاسپورت خود را همیشه دم دست بگذارید.

مدارک، پول و اشیای قیمتی را در کیف دستی خودتان به داخل هواپیما بیاورید و به بار هواپیما ندهید.

عطر و یا ادکلن و یا لوازم آرایش مایع در کیف دستی خود نگذارید چون در فرودگاه مجبورید که آنها را دور بیاندازید.

گمرک و Study permit

قبل از رسیدن به خاک پاک کانادا در هواپیما به شما برگه‌ای می‌دهند که مربوط به گمرک می‌باشد. در این برگه از شما می‌پرسید که آیا همراه خود موارد زیر را دارید:

بیش از 10000 دلار پول

گوشت و یا سبزیجات

حیوان زنده

دانه و یا تخم گیاهان

مشروبات الکلی

خاک و ....

این برگه را پر می‌کنید و وقتی از هواپیما خارج شدید در قسمت گمرک از شما می‌گیرند.

ممکن است که مهماندار هواپیمایی که با آن به لندن می‌روید هم این فرم‌ها را پخش کند ولی شما نیازی ندارید که این فرم‌ها را پر کنید چون در لندن خارج نمی‌شوید.

مهم نیست که مقصد شما کجا است. اولین نقطه‌ای که شما وارد کانادا شوید شما را می‌برند پیش مامور مهاجرت. این مامور ویزای شما را خط می‌زند و به شما برگه‌ای می‌دهد که study permit نام دارد. این برگه مجوز زندگی شما در کانادا هست پس از آن خوب محافظت کنید. یادتان باشد که برگه پذیرش دانشگاه هم به همراه داشته باشید چون ممکن است این مامور پذیرش شما را هم بخواهد.

بعد از مامور مهاجرت شما باید چمدان‌های خود را تحویل بگیرید و آن برگه‌ گمرک را به مامور گمرک بدهید.

قابل توجه دوستان سیگاری: شما برای وارد کردن سیگار به کانادا محدودیت دارید. من مطمئن نیستم ولی فکر کنم یک باکس بیشتر نمی‌توانید با خودتان بیاورید.